سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟
این عطر که اسمش برگرفته از یکی از خدایان یونان باستان است در سال 1995 توسط Annick Menardo به عنوان اولین محصول شرکت Givenchy با رایحه ی شرقی معرفی شد.
زریوس - اگزریوس (برگرفته از نام یک خدای باستانی یونان) در ادیشن رژ کاملا حالتی ژرف و هوسانگیز دارد. این محصول درواقع اولین عطر شرقی و مردانه کمپانی جیونچی است. نتهای اولیه خنک و سبز هستند و از روایح کاکتوس، کامکوات و ترخون سرچشمه میگیرند و سرشت گرم نتهای میانی هم براساس روایح سدر، فلفل قرمز شیرین و شمعدانیان آفریقایی ساخته شدهاند که لایهای ادویهای و ظرافتی گرمابخش به آمیزه «زریوس رژ» اضافه کردهاند. نتهای پایه نیز که غلظتی بالا دارند، از روایح گرانبهای سدر، چوب صندل، مشک سفید و کهربای خاکستری سرشته شدهاند.
عطر افشان این ادکلن را به شما معرفی میکند .
نوع عطر | ادو تویلت |
برند | جیونچی |
عطار | آنیک مناردو |
طبع | گرم |
سال عرضه | 1995 |
گروه بویایی | شرقی فوژه |
کشور مبدأ | فرانسه |
مناسب برای | آقایان |
مناسب فصل | زمستان |
اسانس اولیه | پرتقال، ترخون ، کاکتوس |
اسانس میانی | سدر ، شمعدانی ، فلفل قرمز شیرین |
اسانس پایه | مشک ، سدر ، چوب صندل سفید |
اما واقعیتش این عطر از هیچ نظر افراطی نیست. مثل آدمی که به قیافه اش میخوره خشن باشه اما وقتی سر صحبت رو باهاش باز میکنی میبینی چقدر صمیمی و دوست داشتنی و شاعر مسلک هست . کاملا بالانس و صمیمی و پر از شیدایی. نوتهای ذکر شده برای این عطر (کاکتوس، فلفل پیمنتو، شمعدانی آفریقایی....) رو من در عطرهای دیگه ندیدم اما حدس میزنم این نوتها ردگم کنی هستن. رایحه کلی شیرین وانیلی پودری (تقریبا مثل نیم ساعت اول The One D&G) و فلفل قرمز هست و نارنگی.
دارای جذابیت برای جنس مخالف، مناسب شب و شب نشینی، و یه جورایی از پیشگامهای عطرهای وانیلی مردانه میشه به حساب آوردش.
پخش و ماندگاری قابل قبول و رایحه تقریبا خطی داره.
پ.ن: عطرهای قرمز عجیب میتونن توی ذهنتون بمونن و خاطره ساز بشن اگر یک دوره زمانی خاص رو باهاشون سپری کنید بخصوص در اوایل جوانی. مثلا من توی دانشگاه هم اتاقی ام دانهیل دیزایر داشت و باعث شد رایحه دانهیل دیزایر هر بار من رو ببره به دوران: "شبای جوونی چه بی اعتباره. همه ش بی قراری همه ش انتظاره. ..." شبای پاییزی و زمستونی در یک اتاق شلوغ خوابگاه که یه گوشه اتاق چندنفر شلم بازی میکردن و یه گوشه دو نفر بحث فلسفی و دینی میکردن و من هم طبقه بالای تخت به خیال خودم درس میخوندم درحالی که روی واکمن کاست های فریدون فروغی و فرامرز اصلانی و ... و ونجلیز رو گوش میکردم و به برخورد "اتفاقی" در راهرو کلاسها در عصر اون روز فکر میکردم....