خیلی وقت بود میخواستم عکسا رو اپلود کنم ولی منتظر بهترین تایم بودم. هی دست دست میکردم و عکسای مختلف تو جاهای مختلف انداختم تا شاید اونی که میخوام دربیاد. نکته اینه که بهتریم تایم یا زمان همین الان که توش هستیم. نباید کارها رو عقب انداخت، دست دست کرد و فکرای منفی کرد. کاری که بعضی وقتها کردم ولی گذاشتم کنار و البته تو این موضوع مدیون پارتنر خوبمم هستم. البته یه دلیل برا وسواس تو عکس اینه که دوس دارم کار بهترین باشه و شما دوستانم لذت ببرید.
یه نکتم در مورد لوکیشن بگم. سعی کردم از 2 تا ایسه میاکه ای که عکس میزارم ترکیبی از طبیعت و محیط شهری باشن چون احساس میکنم که ایسه ترکیبی از این دوتاست برا همین سعی کردم عکسها هر دو تا رو داشته باشه. لوکیشنم دیباجی شمالیه. یکی از جاهایی که به شخصه برا عکس انداختن دوس دارم و پیشنهاد میکنم اگه خواستید عکس بندازید و وقتشم داشتید یه سر بزنید
احساس میکنم یه چیزی صدام میزنه، یه چیز آشنا
یه چیز آشنا ولی نمیتونم ببینمش
تو خیابون ها سرگردونم ولی نمیدونم دنبال چی
آیا سرگردون بودن خوبه؟ شاید...
شاید بعضی وقتها باید سرگردون شد تا چیزی که دنبالشیم عو پیدا کنیم
میدونم دنبال چی عم ولی اینقد دنبالت گشتم که یادم رفته دنبال چی
خستم ولی نمیتونم وایسم، نمیدونم چرا ولی نمیتونم
شایدم بهونست، شاید اینقدر راه رفتم که دیگه خسته نیستم
نسیم داره میوزه، برا چی اینجاست
میخواد حواسم عو پرت کنه؟ یا میخواد مسیر عو بهم نشون بده؟
شایدم از تو خبر آورده...
رایحه ای عو احساس میکنم
رایحه ای که قبل از رسیدن بوش میاد و بعد از رفتن هم بوش میمونه
کسی عو تو دور دست میبینم، موهاش افشون در نسیم
خیلی دور ولی انگار نزدیک
هنوز سرگردون، نسیم همراهم
شاید اینقدر راه برم تا با نسیم یکی بشم
تا به تو برسم...
تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.
هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.