HISTOIRES de PARFUMS - 1740 Marquis de Sade

هیستویرز د پارفومز مارکوئس د سد 1740

مردانه
کد کالا : ATR-37434
نوع عطر : ادو پرفیوم
check icon ضمانت اصالت کالا
مشخصات رایحه
گروه بویایی : شرقی چوبی
عطار :
طبع : گرم
مشخصات تولید
کشور مبدأ : فرانسه
سال عرضه : 2000
کد کالا : ATR-37434
check icon ضمانت اصالت کالا
تعداد بن این کالا : 230
بن های فعلی شما : 0
می‌توانید مصرف کنید : 0
قیمت پس از مصرف بن ها
11,400,000 تومان
رای کاربران
  • عاشقشم
    45
  • نمی پسندم
    13
  • - 25 سال
    1
  • + 25 سال
    11
  • + 45 سال
    17
  • روزانه
    2
  • رسمی
    25
تعداد رای های ثبت شده : 165
ترکیبات اعلام شده
توضیحات

«مارکوئس د سد 1740» از آن عطرهایی است که مردان مدرن و لذت‌گرا حقیقتا نمی‌توانند لحظه‌ای از آن جدا شوند؛ عطری که رایحه‌های چرم و گیاه درمنه را آن‌قدر شگفت‌انگیز با همدیگر ترکیب می‌کند که شما را به قرن 18 می‌برد.

رایحه‌های درمنه، لابدانیوم و نعناع هندی به‌خوبی ژرفا و غلظت رایحه‌های چوبی را نمایان می‌کنند تا سرشت کاریزماتیک و اغواگری دیوانه‌کننده‌ای را به این عطر بدهند.

نوع عطر ادو پرفیوم
برند هیستویرز د پارفومز
طبع گرم
سال عرضه 2000
گروه بویایی شرقی چوبی
کشور مبدأ فرانسه
مناسب برای آقایان
اسانس اولیه ترنج ، گیاه درمنه
اسانس میانی نعناع هندی ، هل ، گشنیز
اسانس پایه وانیل ، سدر ، چرم ، لابدانیوم، لامی ، چوب درخت قان ، گل جاوید
نمره کاربران
1740 Marquis de Sade-هیستویرز د پارفومز مارکوئس د سد 1740
رایحه
8.3
46 رای
ماندگاری
8.6
46 رای
پخش بو
8.2
46 رای
طراحی شیشه
8.6
46 رای
این عطر برای من یاد آور ...
عطرگرام
نظرات کاربران (46 نظر)
راهنمایی مطالعه نظرات :
* نظرات اصلی که بدون خط آبی هستند نظرات مرتبط با محصول می باشند. نظرات پاسخ که با خط آبی هستند ممکن است از بحث در مورد این ادکلن فراتر رفته باشند.
** برای مطالعه نظراتی که صرفا مرتبط با این محصول هستند نظرات اصلی را مطالعه نمایید.
سلام و وقت به خیر به دوستان نازنینم:
این کار شاید یکی از ساختارشکن ترین و خاص ترین عطرهای زمان خودش بوده باشه که تا امروز در دنیای روایح نیش امپراطوری و یکه تازی میکنه.
1740 از برند فهیمه و کاربلد هیستواغ پرفیوم، کاری با فرم کلاسیک و زمانی باستانی ولی در عین حال قابل تعمیم به همه دوران و زمان هاست.
عطری که تفسیر و شرح نت هاش به نظرم نمیتونه قابلیت ها و شخصیت اصلی کار رو به مخاطب القا کنه و فقط باید روح و کانسپت عطر رو درک کرد تا بتونیم باهاش لذت کافی رو ببریم.
سویه هایی سکشوال و چرک در معاشرت با روایح چرم سان و نگاهی معطر ، اسپایسی و نیمه صمغی در طراحی این عطر ، باعث بوجود اومدن کاری بسیار خاص و جذاب شده است که ممکنه به صورت صفر یا صد عمل کنه. یعنی یا کاملا شیفته اون میشین یا قطعا حالتون رو بد خواهد کرد. عطری بی پروا که برای شکستن ساختار های عرف و همه گیر دوران خودش فریاد سر داده است و تمام تلاش خودش رو به کار گرفته.
عطری که با توجه به کانسپت و نام برگزیده براش، کاملا برای مبارزه با عقاید و حالات همه گیر و تحمیلی و دیکته شده به میدان آمده.
هیستواغ پرفیوم با ارائه و لانچ این عطر برای خودش رزومه و کارنامه درخشانی رو دست و پا کرد.
شروعی معطر و شبه عودی با رایحه ایی بسیار عربده کش از نت های اینمورتل و چرمی انیمالیک دقیقا همون حالات صفر و صدی هست که خدمتتون قبل تر گفتم.یا عاشقش میشید و به ادامه ماجرای این عطر مشتاق خواهید شد و یا در کمال تنفر ازش دوری میکنید. میدل نتی انیمالیک در میانه عمر عطر با ترکیبی هنرمندانه و جذاب از وانیل و نت های رزینی و قان برای شما سکانسی کاملا شهوانی و اغواگر رو بوجود می آورند که اگر دل به آغاز کار داده باشین میتونه به عنوان پاداش مخاطب برای درک این ماجراجویی و اعتماد به رایحه هارش و خاص آغازین باشه.
روایحی خاص در این عطر به شامه مخاطب عام و خاص خواهد رسید. روایحی مثل پارچه های کهنه و نمور و یا بوی داخل چادر های بومی بلوچ ها و یا حتی برای برخی بوی متصاعد شده از البسه در هنگام اتو کشیدن رو تداعی کرده و این روایح واقعا بوجود آوردنشون هنر و طراحی بسیار حرفه ایی و خلاقانه ایی رو میطلبیده که به نظر شخصی بنده عطار شهیر این عطر قابلیت خلقشون رو داشته.
به امید روزگاری بهتر از امروز
08 آذر 1401 پاسخ تشکر
50 تشکر شده توسط : آرش م. امیرعلی نجاتی
جانب رضايي شوشتري سلام، چه زیبا و شفاف و مهمتر بی منت شرح دادید! ممنونم از شما
09 تیر 1402 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : Mehran سالمی
سلام جناب فلاح نژاد:
خواهش میکنم قربان. زنده باشید و ممنونم از نگاه زیبا و پر مهرتون.
10 تیر 1402 پاسخ تشکر
7 تشکر شده توسط : Mehran محسن جمالیان
درود و عرض ادب جناب شوشتری

بزرگوار نسخه های جدید این کار از لحاظ رایحه و ماندگاری و پخش بو تغییر کردن یا هنوز مثل نسخه هلی قدیمی هستن؟!
29 مرداد 1402 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : پرستو
سلام شاهو جان:
باید خدمتت عرض کنم که بله نسخ جدید کمی دستخوش تغییرات شده.
هم در شدت رایحه و هم در قدرت پخش کمی تعدیل انجام شده و برخلاف دیگر عطر ها این تعدیل بسیار مثبت واقع شده است.
البته کیفیت کار کماکان در نسخ جدید هم بالاست و به هیچ عنوان مخاطب رو دلسرد نخواهد کرد. تولیدات جدید رایحه جذاب و نیش و ماندگاری خیلی خوبی دارند.
30 مرداد 1402 پاسخ تشکر
17 تشکر شده توسط : آماتور 2 🄼🄾🄽🄰
سپاسگزارم جناب شوشتری
30 مرداد 1402 پاسخ تشکر
4 تشکر شده توسط : محمدرضاسپهی سالمی
سلام مجدد :
خواهش میکنم دوست عزیز
30 مرداد 1402 پاسخ تشکر
4 تشکر شده توسط : محمدرضاسپهی Perfumex

توضیحات بعضی از دوستان در مورد عطرها اینقدررررر زیبا و روان نگاشته میشه که آدم قشنگ بوی عطر نبوییده رو در ذهنش با توصیفات آنها پردازش میکنه و با ساختاری که در ذهنش ساخته به سراغ اون عطرها میره و میبینه خود خود خود خودشه.جناب شوشتری خیلی قشنگ رایحه را توصیف می‌کنند و تا حالا چند عطر رو با توصیفات ایشان گرفتم.جناب علیرضا مسبب خیر در خرید دو عطر استریت تو هون و انجلز شیر بودند.به عبارتی ۵۰ درصد دوستان عطر افشانی با همانند سازی های قشنگشون در ذهن من موجبات خرید چندین عطر ناب را بصورت بلایند بای فراهم کردند.
از همه دوستانی که باعث شدند این عطرهای خوش رایحه رو داشته باشم تشکر میکنم.
هر روز و شبتون عطر آگین
02 اسفند 1400 پاسخ تشکر
39 تشکر شده توسط : nazanin Mahmoudreza ganjali
کجا بلایند بای کردین لطفا به اشتراک بگذارید
21 تیر 1401 پاسخ تشکر
ببخشید جناب کرتلایی متوجه منظورتون نشدم.سوالتون رو واضح تر بیان بفرمایید.ولی اگر منظورتون جایی هست که من بلایند بای کردم.میتونه هر فروشگاه معتبری رو شامل بشه.ولی اگر منظورتون چیز دیگری هست سوالتون رو واضحتر بپرسید
21 تیر 1401 پاسخ تشکر
6 تشکر شده توسط : 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟.𝑆 مهدی

ایستواغ د پغفم مارکی دو صاد
پشت نت‌هایِ ممتازِ این عطر جریانی شاخص پنهان شده. سیلانی طغیان کرده از رودخانه ی سادیسم و اروتیک! رودخانه ای که مارکی دو صاد با لبخندی مرموز لاشه ی تکه پاره شده ی عُرف رو داخلش می‌ندازه!

دُناثیان آلفونس فرانسوا مارکی دو صاد
نویسنده رادیکال، طاغی، مغایر و جریان‌سازِ قرن هجده که یکی از تاثیرگذارترین چهره های فلسفی، سیاسی و ادبی دوره خودش محسوب میشه و امواج اِفاقه و تاثیرش تا به بزرگانی همچون فروید، لاکان، پیکاسو, کامو، بودلر، کوندرا یا حتی کارگردانی مجنون چون پازولینی و فیلمساز بزرگتری چون لوئیز بُنْیوئِل هم رسیده.
نوشته و تفکرات دوصاد، سروش و نمادی از لِجام گسیختگی، آزادی و رویاپردازی جنسی، بررسی چگونگی هایِ مفهومِ هرزگی، سرسپردگی، بروز غرایز وحشی و طبیعی، آنتی کرایست'کلیسا، چهارچوب گریزی، فساد، جنایت، ولنگاری، ضدعرف بودن و... است! او با ساختارهای کاتولیک مشکل اساسی داشت تا حدی که بخاطر ناسزاگویی و تخریب [نقد] کلیسای کاتولیک به مرزِ منفورِ واژه ی اعدام [گیوتین] هم رسید. دوصاد طرفدار قاعده‌ی بی‌قاعدگی وَ قانونِ بی‌قانونی بود! بارها توسط حاکمیتِ خفقان و استبداد به زندان افتاد و حتی اون رو در بیمارستان روانی بستری کردن!
یکی از زاویه‌دار ترین ابعادِ فکری صاد مربوط به اروتیک، فتیش های جنسی، خشونت در سکس و... میشه! او قبل از میشل فوکو به فلسفه ی سکشوالیته می‌پردازه. اصلاح میکنم؛ این فسلفه رو ایجاد میکنه...! او نه تنها تخیلات و فانتزی های عجیب و غریب جنسی داشت و اون‌ها رو دائما برروی کاغذ می‌آورد، بلکه در زندگی واقعی هم تاحد امکان همان گونه رفتار می کرد که می اندیشید وُ در رویا می‌دید! [تخیلاتِ من همیشه از توانایی هایم فراتر رفته. من هزار برابرِ کارهایی که کرده ام را در خواب دیده ام. || جاداره در اینجا به کتاب '100 تصور اروتیک' اشاره کنم]
دوصاد در پایانِ این بلندپروازی ها در سن 74سالگی مابین دیوانگانِ تیمارستان شاغونتون در حالی که زندانی 'هم' بود، جان باخت! مارکی دوصاد ریشخندِ دیگری است بر چهره ی مستهجن عرف، عادت و تابوهای ساخته شده به دست کلیسای منحرف و استثمارگر!

[اصطلاحاتی چون 'سادیسم' 'مازوخیسم' بعد از دوصاد پررنگ تر شدن و میشه گفت مشتقِ نام او هستن. البته اگر نخوایم بگیم مخترع این اصطلاحات خود ایشان بودن!]

[در صورت امکان، تمایل و دسترسی کتاب 'صدوبیست روز در سُدوم' رو مطالعه بفرمائید. در این کتاب صاد به مردمانی مجنون، پریشان و مفلوک اشاره میکنه که به سمت دژ و قلعه ای دورافتاده میرن وَ یک زندگی کُلُنی وار، برنامه ریزی شده و دارای چهارچوب های مشخص رو آغاز میکنن! اما این زندگیِ در ظاهر قانون‌مند درونیاتِ بسیار فاسد، منحرف، قبیح، رَکیک، شکننده و فاشیستی داره. نقدی واضح و بُرَنده به تمام آن‌چیزی که (حتی) امروز هم با آن درگیر هستیم. || پائولو پازولینی در اقتباسی نزدیک؛ این رمان رو به فیلم سینمایی تبدیل کرد (تحت همان عنوان) که بابت اون فیلم و آزاداندیشی هایِ دیگه بلاهای بسیاری بَر سر خودِ پازولینی هم آمد! چه بسا بخاطر تمام این روشنگری ها بود که پائولوی بی سرپناه و معصوم رو در رُم به قتل رسوندن!!]

[فیلیپ کوفمن بر اساس زندگی مارکی دو صاد فیلمی تحت عنوان Quills ساخته که در اون جِفری راش نقش دوصاد رو بازی میکنه! البته به نظرمن آنچنان که باید فیلم موفقی نیست و بخش های عظیمی از فلسفه ی فکری دوصاد بین حجمِ اروتیک این فیلم ازبین میره! اما در نگاه عموم نمره قابل قبولی گرفته!]

[ازنظر من مارکی دوصاد، پازولینی و بسیاری دیگر از هنرمندانِ اوانتگارد، ساختارگریز و روشنگر تفسیری هستن برای نقاشی 'سَتِرن پسر خود را می‌بلعد' اثر فرانسیسکو گویا! [در تصور من] سترن خودِ هنرمند وَ 'پسر' تمام عرف و روتین های مضحکِ مذهبی اجتماعی فرهنگی و... است!! || جالبه، این نقاشی رو یکی از کتاب های صاد هم چاپ شده]

[خانه ی محترمِ ایتالیبغ دُغاونژ هم با الهام از مارکی دو صادِ عصیانگر، شیادی کهربایی خلق کرده]


ایستواغ د پغفم مارکی دوصاد:
شروعی تندوتیز، تلخ و هربال که رگه هایی داخلش حس میشه بین بوی الکل و نفت خام که اطوار چرب و چسبنده از خودشون بروز میدن. خیلی سریع با یک حجم اسپایسی که هسته گرم داره شمایل کلی تغییر و اون بوی الکل مانند پنهان میشه و جریان میره به سمت یک فضای کاملا شرقی که وام دار آکورد کهرباست و اطرافش رو پچولی خاکی میپوشونه. در همین اطراف آکورد چرم در بستری دارک و شیرین باز میشه و در آخر به نت های چوبی تنه میزنه...

چرم: اینجا با یکی از جالب ترین انواع چرم روبه رو هستیم. آکوردی کاملا کهنه، بالغ با رگه های شیرین که یادآور بوی قره قروت هست و کمی آدم رو به یاد جیر میندازه! چرم توسط قیر درخت توس ایجاد و به همراه صمغ المی و هل بستری دارک'حیوانی'دودی از خودش بروز میده و بطورکلی تبدیل به یک جریان اصلی و قابل اتکا تو این عطر میشه!

چوب: برای من تو این عطر رایحه های چوبی هم حال و هوای موندگی ایجاد میکردن... شبیه به چوب هایِ خیسی که مدت‌های طولانی در کنجی آفتاب گریز رها شدن. حال که شما اون رو استشمام می‌کنید خاطرات خیس بودن رو در سر دارن بدون اینکه در لحظه نمدار باشن!

درنگاه من حالت چوب وَ چرم بسیار بهم نزدیکِ وَ هر دو بوی سایه و ارتکاب های پنهانی رو میدن!!

وانیل : بهمراه بنزوئین در قلب کار، اطراف چرم و در بینِ بستر دارک'حیوانی رگه های واضح و به‌میزان از شیرینی رو ایجاد میکنه. بعد از ایجادِ شیرینی در کنار چرم، پچولی، صمغ سیستوس، ایمورتل و... شمایل کلی عطر خیلی جالب میشه! در واقع شبیه به آدمیِ که بارونی بلند و خاکستریِ تیره پوشیده و از بینِ شکست‌های نور به فرد مقابلش ژکوند تحویل میده! :)

پچولی: طبق معمول یکی از نت های قوی و قابل تامل! که حس و حال تلخ، خاکی نمور و کپک زده داره و در کنار صمغ سیستوس و ایمورتل یک فضای خاکی، دارک و اوهام گونه ایجاد میکنن که تلاش های بسیار پنهان تنباکویی'دودی هم بینشون وجود داره.

عطری؛ شرقی، چرمی انیمالیک، صمغی، شیرین'تلخ، اسپایسی، خاکی دارک چوبی که در قلب خودش رگه های ملایم از کهربا و دود رو پنهان کرده.

باتل، رایحه، ماندگاری، سیاژ ؛ هشت
مناسب برای آقایان؛ ایام خنک و سرد
قیمت؟ اگر نسخه های جدید از لحاظ قوام و حجم افتِ مقدار پیدا نکرده باشن، میشه گفت مناسب هست.

این عطر کهن، تیره، مه آلود، شَر و اغواگرِ؛ اما فقط برای ما! نه درجهان خودش! دقیقا شبیه به مارکی دو صاد.
البته صاد در مقابل هَجمه‌ها به شَر بودن تَن میده و اعتراف می‌کنه : ما اشَرار هم برای بقایِ هستی واجب هستیم!



چند شب قبل یکی از اعضای محترم به این موضوع اشاره کردند که بعد از استشمام 1740 به حدی منزجر شدن که باتل رو از شیشه اتومبیل به بیرون پرت کردن!! بی همتا! ای کاش من خیابانی بودم که تو زیبایِ مرموز تبعیدیِ آسفالتِ سردَش هستی!



Marquis de Sade 1740-1814
Francisco Goya, Saturn Devouring His Son [Cannibal]*
Pier Paolo Pasolini,, Luis Bunuel
Philip Kaufman, Quills 2000*
100 Erotic Illustrations (book)
The 120 Days of Sodom (book)
Etat Libre d'orange, Attaquer le Soleil
Pablo Picasso, Jacques Lacan, Sigmund Freud, Charles Baudelaire, Albert Camus, Milan Kundera
Charenton Hospital
16 آذر 1400 پاسخ تشکر
38 تشکر شده توسط : nazanin مهدی
به به
مسیح جان چه عطری چه توصیفی از جریان فکری عطر چه توصیفی از عطر.مدهوش شدم عزیز.عطر افشان هرروز بالغتر و بالنده تر میشود با حضور گرم شما عزیزان
16 آذر 1400 پاسخ تشکر
12 تشکر شده توسط : nazanin Melody
به شخصه اصلا سادیسم و اروتیسم رو از این عطر نگرفتم

[EDITED] 1402/03/12 13:03
12 خرداد 1402 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : derrick فاطمه فیضی

دوستان عزیزم سلام
امروز یکی از همکاران سد سیاه بیشه تماسی گرفت و صحبتی شد که مرا یاد این عطر و خاطره ای ازو انداخت .
سری به کیف شیمی زدم و دستریزش را پیدا کردم و الان از رایحه اش مست شدم !
و خاطره ی جالبی دارد که نشان میدهد :
عطر مهم است !
تا جائیکه دانستن اسمش در هر شرایطی واجب میشود !
اگر اشتباه نکنم زمستان ۸۴ بود
یکسالی بود که مسئول تونل های دوقلوی آبرسان سدهای سیاه بیشه ( جاده کرج چالوس بعداز تونل کندوان ) بودم .
دو تونل عظیم چندین کیلومتری که آب را که از سد بالا به سد پایین آمده ( دو سد حدود ۱۵ کیلومتر فاصله دارند ) و تولید برق کرده پس از پیک برق مجددا بوسیله ی توربین های عظیم به سد بالا منتقل میکنند تا مجددا در پیک برق استفاده شود .
سد بالا ( اولین سد بعد تونل کندوان ) را ناشیانه خاکبرداری کرده بودند . یک روز صبح دیدیم جاده از کوه کنارش جدا شده و انقریب قسمت بزرگی از جاده به دره ای که زیرش با گودبرداری ناصحیح درست شده سقوط خواهد کرد .
جاده بسته شد . هزار نفر مسئول از سه وزیر و چند استاندار و فرماندار گرفته تا کلی تیمسار و راهدار و مهندسین و دیگران با هلیکوپتر و ماشین ریختند آنجا !
قیامتی شد ! میگفتند این جاده مهمترین در کشور است .
بنده ی حقیر را مسئول نجات جاده تعیین و آنچه خواستم به سرعت مهیا و چهل روز زمان دادند ( بعد از کلی چانه ) که خداراشکر با کار ۲۴ ساعته در دوشیفت ۱۲ ساعته بعد از ۲۱ روز تمام اش کردم .
شب ها توی ماشین روی جاده میخوابیدم که اگر مشکلی پیش آمد حاضر باشم .
چندین دستگاه غول حفاری و ست تزریق و کلی پرسنل مداوم فعال بودند .
اگر گذرتان خورد روی جاده و کنار سد بالا بایستید و زیر جاده و زیر پایتان را نگاه کنید .
میبینید که جاده توسط چندین میله ( انکر از جنس کروم وانادیوم ) به کوه ِ سمت ِ دیگر ِ جاده دوخته شده است !
توضیح اش بماند . مختصرش این است که حفاری و بارگذاری ی انکر و سپس تزریق و سپس کشش انکر باعث شد جاده سر جایش برگردد و به کوه دوخته شود .
روزیکه اعلام کردیم تمام شد دوباره قیامت شد !
اینبار خیلی بیشتر !
حتی نمیتوانستم تکان بخورم . هر کس سوالی داشت یا قصد تبریک . فقط رئیس جمهور نیامد :) همه بودند !
در روزهای ماموریت با خودم چندین شیشه دستریز میبردم برای تست و گذران وقت با عطر .
آنروز صبح این عطر را پوشیده بودم . بدون هیچ دلیل خاصی . فقط نوبت اش بود !
چنان سرد بود و سوز می آمد که دماغ همه قرمز شده بود و آبهای بینی ها همگی جاری !
یک نفر که گفت معاون وزیر راه ام اول آمد از بین جمعیت تبریک گفت و رفت .
اما دیدم که دور ایستاده و میلرزد و اشاره میکند که سوالی دارم . چون قد ام بلند است تا آن دورها را میدیدم :)
نشد که بروم . او دوباره آمد و در گوشم گفت : فلانی سوالی دارم میشود بیائید توی ماشین ؟ هوا سرد است .
و دست مرا گرفت و ببخشید گویان مرا برد .
تا رسیدیم توی ماشین گفت ببخشید اسم عطر شما چیه ؟؟
گفتم این . بعد ِ چند لحظه سکوت گفتم در خدمتم ! ( برای سوال ) گفت سوال همین بود ! هر دو خندیدیم . گفت از دور بوی عطری میامد که دیوانه ام کرد درین سرما . نزدیک که شدم دیدم عطر شماست . دور که شدم گفتم تا نپرسم نمیروم . گفتم بله عطر مهم است . حتی درین قیامت !
و بله . عطر مهم است !
معطر باشید انشاله
18 مهر 1400 پاسخ تشکر
34 تشکر شده توسط : عباس بهرامی عرفان يعقوب زاده
درود بر شما جناب سخی عزیز. و چقدر اینکه اسم عطر رو ازمون بپرسند لذت بخشه. لا اقل برای بنده که اینطوره و واقعا فوق العاده است. به نظرم یکی از بهترین تکنیک های ارتباط گرفتن با دیگران، تمجید کردن از عطر طرف مقابله. من خودم جزو افرادی هستم که سریعا به عطر اطرافیانم واکنش نشون میدم. اما فکر میکنم ایرانی ها کلا همچین عادتی ندارند. حالا یا از غروره یا از بی تفاوتی
19 مهر 1400 پاسخ تشکر
11 تشکر شده توسط : عادل کیا nazanin
سلام حمید جان
باهات کاملا موافق ام
بارها و بارها برای هممون اتفاق افتاده .
اما این یکی برایم بینظیر بود !
اون سالها انکرینگ و نیلینگ یک علم کاملا جدید بود و تنها مجری اش در ایران شرکت ما بود که آنهم فقط معدود مهندسین آموزش دیدند و در کنار کار اصلی ی شرکت انجام میدادیم .
آنروز در آن قیامت و ازدهام و سرمای وحشتناک ( در مرداد ماه آنطرف کندوان کولر روشن است و اینطرف بخاری ! ) که همه بخاطر اتمام زودهنگام کار و جهت دستور بازگشایی ی جاده بدون لباس مناسب با عجله آمده بودند و فقط سوالها راجع به این علم بود و اینکه چطور اینطور شد ( ! ) دیدن ِ اینکه یک مقام بالارتبه با کت و شلوار میلرزید از سرما و سوال اش این بود چنان متعجب ام کرد که چند دقیقه فقط میخندیدیم :)
چند پاف هم برایش زدم . گفت همین الان سر راه وزارتخانه میخرم !
چقدر هم مرا مورد لطف قرار داد و نیز دیگر آقایان ایضا
خداراشکر روز شادی بود برای من بعد ۲۱ روز خستگی ی مفرط
خوشبویی بهترین تبلیغ نظافت و نزاکت است برای انسان
و فرهنگ و منش
خوشبو و خوشخو باشیم همگی انشاله
19 مهر 1400 پاسخ تشکر
13 تشکر شده توسط : عباس بهرامی nazanin

9
رایحه
9
ماندگاری
9
پخش بو
9
طراحی شیشه
دنیای عطر پنجره ای به شگفتی هاس ، هر ماده ای تو طبیعت از انرژی و فرکانس خاصی آفریده شده و وقتی با هم ترکیب میشن یه شکل خاصی از انرژی و سطح فرکانس منحصر بفردی رو ایجاد میکنن ، به همین علته وقتی شاهکاری تو دنیای عطر خلق میشه هیاهوی جهانی براش بر پا میشه ، فروش ثانیه ای پیدا میکنه و جنون خریدش تو سرتاسر جهان پیدا میکنه و همه جارو در بر میگیره ، چون صرفا یه رایحه خوش خلق نشده ، یک فرکانس و سطح انرژی جدیدی ایجاد شده و میلیون ها نفر باهاش ارتباط برقرار میکنن و صرفا هدف خوشبو بودن نیست ، این موضوع تو ما گرفتاران این دنیا عمیق تر هم میشه و مثله یه کاوشگر همیشه و تا آخرین دم و بازدم دنبال روایح یا بخونید فرکانس و انرژی های مختلف میگردیم .
وقتی یک کار و فرکانس به دلمون میشینه دست نگه نمیداریم و میریم دنبال یه فرکانس بالاتر ، یه کار بهتر و یه حس عمیق تر تو یه کار بهتر . لذت این کند و کاو و مریده روایح و ترکیب انرژی ها چنان بالاس که بعد یمدت کوتاهی با اختلاف میشه سرگرمی اول زندگی و شبیه خون ترسناکی به حساب بانکی و جیبمون میزنه ، زیادن دوستانی تو همین سایت که تعریف میکنن به مرحله ای از علاقه رسیدن که از خرج های ضروری زندگیشون میزنن برای عطر ، از جمله نگارنده این متن !!!!!
علم هم حتی ثابت کرده لذت و سطح دوپامین آزاد شده موقع بوییدن عطر معادل سطح آزاد شده هنگام مصرف افیونی هاس .... همه این موضوعاتو بر حسب تجربه و مشاهداتم بخصوص بین عزیزان این سایت بیان کردم که بگم عشق به این دنیا و وفادار موندن بهش خیلی عمیق تر و معنوی تر از تصوره ....

و اما هیستوریز 1740 ، یکی از همون تاریک ترین و مرموز ترین انرژی ها و ترکیبات دنیای عطر ، یه شاهکار که انگار فقط برای گرفتاران عطر طراحی شده و هیچ سنخیتی با سلیقه عموم نداره ، یه هویت چرمی و تاریخی و با اصالت با تغییر نت های هنرمندانه
29 آذر 1402 پاسخ تشکر
32 تشکر شده توسط : ابوالحسن سعید

9
رایحه
8
ماندگاری
8
پخش بو
7
طراحی شیشه
نقل قولی از ساد (به قول بلانشو: فیلسوف خلوتگاه اروتیسم) هست که می‌گه:«تو هیچ‌چیز را نخواهی شناخت، اگر همه‌چیز را نشناخته باشی و اگر فردی آن قدر خجالتی باشی تا به طبیعت اکتفا کنی، طبیعت برای همیشه از کفت می‌رود.»
ژرژ باتای در کتاب ادبیات و شر به این امر اشاره داره که تمام انقلاب‌ها به شدت بر ادبیات و هنر تاثیر گذاشتن اما انقلاب فرانسه در اولین گام دوره‌ای عقیم رو برای ادبیات فرانسه رقم زد،‌ اما در آن برهوت و سترونی مرقوم، استثنای مهمی هویدا میشه؛ مارکی‌ دو ساد. کسی که در دوم ژوئن ۱۷۴۰ متولد شد. به گمانم اغلب عزیزان هم‌نظرند که بوییدن این عطر/ اثر می‌تونه یادآور همین حضور باشه، ترکیبی به شدت آشنا، حتی در نگاه اول کمی تکراری، اما این عطر مرتبا از این آشنایی گریزانه، به قول کلسوفسکی در تفکر ساد برای آزادی باید آگاهی رو از ذهن زدود، یا مثلا چنان‌چه خود ساد می‌نویسه، روزی بر گودال قبرش بلوط‌ها رشد می‌کنند و دیگر اثری از قبر او نیست. برای من این عطر در کانسپت خودش تونسته نسبت خوبی با شخصیت مارکی پیدا کنه که در باستیل اسیر بود، باتای تاکید ميکنه که ذات و طبیعت ساد در تحریک‌آمیز بودن رفتارش بود:«میل رهایی از محبس»، چنان‌چه روزی وقتی رئیس زندان باستیل احضارش کرد، به وقت ورود زندان‌بان‌ها باقی زندانیان چنان هجوم بردن که مارکی تونست فرار کنه؛ در حقیقت وقتی برای اولین بار این عطر رو تست کردم دقیقا همین تصویر توی سرم جرقه زد؛ تصور رد رایحه مارکی پوشیده در چرم، معطر، ترکیبی عجیب از رشحات ماده‌‌خام تنانه آغشته به گیاهان معطر، در نت‌ها نیومده اما من ته‌مونده‌ای از بوی رز رو هم حس مي‌کنم، شایدم چون صبح روز یکشنبه عید پاک در سال ۱۷۶۸ ساد بیوه‌ای نخ ریس به اسم «رز کلر» رو به خونه میاره و اونو زندانی می‌کنه و با چاقو و شلاق شکنجه‌ش میده، بعد ضمادی براش میاره که دست‌ساز خودش بوده، ترکیبی گیاهی؛ ضمادی که ساد مدعی بوده به شکل جادویی زخم‌ها رو ترمیم مي‌کنه، به هر حال؛ به نظرم این عطر اغلب باعث میشه مرتبا بری سراغش و اینطوری عاصی‌ات مي‌کنه. رایحه‌ي خوش ضماد مارکی دو ساد.
30 بهمن 1401 پاسخ تشکر
22 تشکر شده توسط : آرش راشدی عرفان يعقوب زاده
درودها.. با این وصف عالی، باید با بوییدن این عطر شاهد نبرد خصمانه و خونین شرارت ها باشیم و در نهایت پیروزی غرورانگیز شرورترین روایح...
30 بهمن 1401 پاسخ تشکر
11 تشکر شده توسط : شایلین 🄼🄾🄽🄰
ارادت و احترام و تشکر بابت لطف شما؛ خیلی وابسته است که چه تعریفی از شر ارائه بدیم، ساد در زندان باستیل با همراهی باقی بیماران نمایشی اجرا می‌کنه که پیتر وایس در نمایشنامه‌ي کم‌نظیر مارا ساد بهش پرداخته، فکر مي‌کنم در نهایت این شرارت در کانسپت این عطر، مارکی‌دوساد عصیان‌گر اما فرزانه‌ای رو تصویر می‌کنه که کارگردان این نمایش معطره، جنبه‌هایی از خردورزی در نت‌ها به چشم میخوره که میشه استشمام کرد. طرفه این‌که شرارت هدفمندی داره. برای همین بیش‌تر از وجه خون‌آلود، بر وجه معطر و ضمادگونش تاکید کردم. عزیزان دیگر بسیار تخصصی نظر دادن. من نابلدم و مواجهم مرکب از ارجاعات حسی و برون‌متنیه.
30 بهمن 1401 پاسخ تشکر
14 تشکر شده توسط : عرفان يعقوب زاده محسن جمالیان

مردی میانسال وتنها ،خسته از هیاهو و کج فهمی های آزار دهنده این دنیا ،در گوشه دنج خلوتگاهی بیتوته کرده ،پر از حرفهای تلخ ،پر رنج و پر معنا ؛
هیستوریز ۱۷۴۰
درد دلی از تاریخه

[EDITED] 1401/12/03 12:03
03 اسفند 1401 پاسخ تشکر
22 تشکر شده توسط : ابوالحسن ابراهیم آرمان فر

7
رایحه
9
ماندگاری
8
پخش بو
9
طراحی شیشه
فضای دم‌کرده ، قدیمی ، و کمی پودری داره این عطر
بخاطر متراکم بودن ،اونقدر نمیشه نت‌هاش رو تفکیک کرد

در کل ؛ یه حالت کهنگی _ موندگی داره ، شبیه وقتی در سرکه‌ی چند ساله رو باز میکنید ( اما نه اسیدی و زننده )
و قاطیش فضای پودری هم داره که شفاف نیست

یه جاهایی برام یادآور بلک ارکید بود ،اما نه مثل اون شیمیایی و سنگین ،یا جاهایی دیور هوم پارفوم ،نه مثلش شیک و شفاف

همه پسند نیست
پخشش خوبه ،موندگاری بهتر از خوب داره

همین .
09 تیر 1402 پاسخ تشکر
19 تشکر شده توسط : محمد ح. جواد وزیری

نزدیک به غروب! یک هوای نیمه افتابی و در عین حال مرطوب گذری غبار الود و بخور مانند, هاله ای بسیار کدر و بازم امید رو به صراحت و شفافیت; (در دل سینه پاکستان) هوای سوزان ولی ارزش تحمل را دارد!شهری شلوغ با افرادی خاص و ملابس کهنه ولی بها دار به ظاهر فقیر لکن غنی ༆هیستویرز د پارفومز مارکوئس د سد ༆ 1740

رایحه ای غریب' ولی اشنا!
تداعی کننده مردمی از قوم قرشمال و زرگر (کولی) شلوغی و دغدغه های بی رکود
خاص و با صلابت ولی بازم منفور و مستبد
قانون شکن و بی ضابطه
ولی پا را فراتر از حد خود نگذاشته
با این همه تضاد و پارادوکس ها بازم عشق ارزنده ای هست برای من اگر با یک موسیقی سنتی بومی (مصری) همراه شود چه در ماشین و چه در هرجا طنین موسیقی و نت های رایحه ها تلفیقی به وجود می آورد که دقیقا و دقیقا ابراز وجود کننده یک محل و مکان خاص در پاکستان است شاد و خوشبو باشید.
26 دی 1401 پاسخ تشکر
19 تشکر شده توسط : آرش راشدی مروت

10
رایحه
9
ماندگاری
9
پخش بو
10
طراحی شیشه
بعد از اولین تست به برادرم نگاه کردم و گفتم شبیه بوی حرم نیست؟ راستش تو حال و هوای خرید یه کار وتیوری بودم و مشامم پر بود از عطرهای اون لاین؟ همین. اما مارکی دوساد هم آدمی نبود که از فکرش بیرون بیام. شب، قبل از خواب دوباره روی نبض دستم به اندازه یه عدس گذاشتم و زود توی تخت رفتم. حس عجیبی بود. بی اینکه بفهمم هفت شب این موضوع تکرار شد. و ... سراسیمه دنبال خرید شیشه کامل رفتم. جناب مارکی کار خودش رو کرده بود. برای آشنایی سریع با این شخصیت میتونید فیلم Quills -2000 رو ببینید تا بفهمید با استنشاق این عطر قراره با کی همذات پنداری کنید. شنیدید میگن دماغت چاقه؟ این عطر دماغ آدم رو چاق میکنه. شیشه 1740 تبدیل شده به انفیه دان من. و معتادش شدم. (امیدوارم سادیست نشده باشم). اگر خیلی جوانید سمتش نرید.
19 مهر 1400 پاسخ تشکر
17 تشکر شده توسط : آماتور 2 nazanin

Atrafshan logo
عطرافشان
پشتیبانی سایت
عطرافشان
سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟