پس از موفقیت عظیمی که از اولین تعامل چندحسی میان عطر و موسیقی در مجموعه زرجوف بلندز حاصل شد، ما با افتخار اعلام میکنیم که عطر تونی لومی مانکی اسپشیال هماکنون در قالب ۱۰۰ میلیلیتری برای فروش در دسترس قرار دارد. پس میتوانید با یکی از باشکوهترین و مشهورترین مخلوقات ساختهشده در کالکشن زرجوف بلندز، خود را در غلظت تاریکی غرق کنید.
این عطر زرجوف بلندز راک ادیشن درواقع با این ایده شکل میگیرد: تونی آیومی (گیتاریست افسانهای گروه Black Sabbath) مایههای موسیقایی خاص خودش را با تخصص عطرسازان زرجوف متحد میسازد تا اولین تعامل چندحسی میان موسیقی و عطر در یک اقدام خلاقانه غیرمنتظره و منحصربهفرد در عرصه عطرسازی شکل بگیرد.
زرجوف به ریشههای ایتالیایی تونی آیومی ادای احترام میکند، مخصوصا بهواسطه رایحه ترنج رجیو کالابریا در نت آغازین، رایحه رام، شمعدانی بلغاری و میوه گل ساعت. در نت میانی هم به دارچین، رز بلغاری و نعناع هندی میرسیم. چوب صندل استرالیایی، عنبر، وانیل، دانه تونکا، کارامل و مشک هم نت پایه را میآفرینند تا این سفر جذاب و معطر را در یک بطری شیک، گوتیک و لوکس کامل کنند.
برند | زرجوف |
کشور مبدأ | ایتالیا |
مناسب برای | آقایان و بانوان |
اسانس اولیه | ترنج ، شمعدانی ، میوه گل ساعت ، رام (نوشیدنی) |
اسانس میانی | نعناع هندی ، چرم ، دارچین |
اسانس پایه | مشک ، وانیل ، چوب صندل سفید ، لابدانیوم، کارامل |
تونیآیومی، اورانگوتان دلبندِ زرجاف، که بود وُ چه کرد؟ (با صدای مسعود فروتن)
عذر میخوام اولش اینجوری شروع شد.
عرضم به حضورتون که من بچه اورانگوتان هارو خیلی دوست دارم. ولی فقط و فقط بچههاشونو! :/
تونیآیومی اورانگوتانیست بالغ ؛)
مِشکیِ یکدست.. کمی درتی و عرقکرده.. به معنای واقعی کلمه تُرش.. واقعا اگه این موجود خوراکی و یا نوعی تُرشی یا لواشکی میبود بلافاصله پس از مصرفش جای معده و پانکراس و صفرا، به نسبت سینوس زاویهای که لوزالمعده با خطِ مماس بر صفرا میسازد به نصف مساحتِ معده و در خلاف جهت عقربههای ساعت جا به جا میشد..! همینقدر شوربا شوربا!
گویا آخر شبها هم معمولا ژولیده و مست تشریف داره وَ خیلی لذتها میبره از این احوالاتاش! غرق است در خوشیهای میوهای و شب و روز کارامل پارو میکنه از در و دیوارِ جیرگون خانهاش؛ و واسه اینکه دلِ دختر تو خونه که خانم وانیل باشه نگیره همراه با کَش، گلبرگ هارو شاباش وار میریزه رو صورت و سیمای ایشون.. همینجوری غلتان در خامه و کارامل و میوه وُ همراستا با مدار استوا آخرین مَتّه از آغُلِ فوقسریِ زرجاف رو کِش رفته و فرو کرد تو مابقیِ! آنچه در جمجمه من بود.
من اول گذاشتمش در نمیپسندهایم.. رایحه رو هم پنج دادم، فقط هم به گل رویِ بعضی از فامیلهای آدم حسابی اش.. ولی خواب به چشمم نیومد تا اینکه نظرم عوض شد!
ناگفته نماند؛ آخراش اومد اطوارِ بقیه همخونه ای هاش رو در بیاره و یخورده معقول رفتار کنه، به همین جهت قدِ یک قاشق چایخوری مخلوط ادویهجاتِ تند و تیز رو ریخت توی یه بشقاب و داد دست من و با لودگیِ خاصی گفت بفرما؛ به وقتش آقا میشم نون اوور خونت میشم،، سنگین میرم رنگین میام میخرم هرچی ناز داری برام :/ خب.. اوضاع رو بدتر کرد گمانم..!
یه لبخندِ مَکُش مرگِ ما، مقداری تَتو و زنجیر گردن و دستبند هم به تمام وجنات جناب مانکی بیفزایید..
سپس چه شد؟ با احترام به سلایق همه عزیزانم، رایحه و کرکترش رو تا ابد نمیپسندم؛ ولی واقعا اول صبحی حسابی خندیدم :) به خودم و حرصی که اولش خوردم.. اون لجاجت و تنفر آنی.. این شوخ و شنگیِ تونیآیومی که باعث شد این جملات و کلماتو تو دقایقی سر هم کنم و در نهایت خودم لذت ببرم.. ساعدم رو هربار نزدیک بینیم ببرم بگم بابا تو دیگه چه جانور رو اعصابی هستی!
احتمالا جانوری که صد و هشتاد درجه با تو فرق داره اما میدونی گاهی و فقط گاهی میشه باهاش خوش گذروند ؛)
پینوشت؛ بدون شرح: Xerjoff has left the group -_-