BOIS 1920 - 1920 Extreme

بویس 1920 اکستریم 1920

مردانه - زنانه
کد کالا : ATR-33129
نوع عطر : نا معلوم
check icon ضمانت اصالت کالا
مشخصات رایحه
گروه بویایی : چوبی چایپر
عطار :
طبع : گرم
مشخصات تولید
نام برند : بویس 1920
کشور مبدأ : ایتالیا
سال عرضه : 2005
کد کالا : ATR-33129
check icon ضمانت اصالت کالا
تعداد بن این کالا : 0
بن های فعلی شما : 0
می‌توانید مصرف کنید : 0
قیمت پس از مصرف بن ها
0 تومان
رای کاربران
  • عاشقشم
    0
  • نمی پسندم
    0
  • - 25 سال
    0
  • + 25 سال
    0
  • + 45 سال
    1
  • روزانه
    1
  • رسمی
    0
تعداد رای های ثبت شده : 3
ترکیبات اعلام شده
توضیحات

BOIS 1920 1920 Extreme - بویس 1920 اکستریم 1920 عطری مردانه - زنانه ، شیک و خوش بو می باشد که در سال 2005 به بازار عرضه شده است .

بویس 1920 اکستریم 1920 در دسته عطر های چوبی چایپر قرار می گیرد طبع آن گرم است.

اسانس های بکار برده شده در این عطر ترنج ، اسطوخودوس ، سالویا ، شمعدانی ، یاس، دانه تونکا ، وانیل ، سدر ، چوب صندل سفید می باشد.

برند بویس 1920
طبع گرم
سال عرضه 2005
گروه بویایی چوبی چایپر
کشور مبدأ ایتالیا
مناسب برای آقایان و بانوان
اسانس اولیه ترنج ، اسطوخودوس ، سالویا
اسانس میانی شمعدانی ، یاس
اسانس پایه دانه تونکا ، وانیل ، سدر ، چوب صندل سفید
نمره کاربران
1920 Extreme-بویس 1920 اکستریم 1920
رایحه
7
1 رای
ماندگاری
6
1 رای
پخش بو
6
1 رای
طراحی شیشه
8
1 رای
این عطر برای من یاد آور ...
نظرات کاربران (2 نظر)
راهنمایی مطالعه نظرات :
* نظرات اصلی که بدون خط آبی هستند نظرات مرتبط با محصول می باشند. نظرات پاسخ که با خط آبی هستند ممکن است از بحث در مورد این ادکلن فراتر رفته باشند.
** برای مطالعه نظراتی که صرفا مرتبط با این محصول هستند نظرات اصلی را مطالعه نمایید.
عرض سلام خدمت ایکاروس جان عزیز
یک سوالی ازتون دارم که میدونم احتمالا خیلی برایتان حوصله سربر و مبتدیانه است ولی خواهش میکنم که جواب آن را بدهید تا یکبار برای همیشه خیال خودم رو از بابت اسم گذاری روایح راحت کنم. چون بنده احتمالن فقط نوت تنباکو رو بتونم از روی بوش تشخیص بدهم. بنابر این عطرهایی را که نام می برم لطفا بفرمایید که نوت غالبشان چیست ( یا دو سه نوت غالبشان ) که بنده هم بتوانم درک کنم که مثلا دوستان وقتی می گویند رایحه ی "بوزی" یا "پچولی" و یا ... حداقل من بفهمم که آنها در مورد چی صحبت می کنند:
اونتوس
اسپایس اند وود
دیور ساواج
گرین آیریش تویید
باس باتلد نایت
سی اچ من پرایو کارولینا هررا
بولگاری من
ژیوانشی جنتلمن کژال
زینو دیویدوف
هیمالایا کرید
جووی سایکدولیک
اورسا تیزیانا ترنزی
ورساچه پور اوم
دیور او ساواج
لالیک هوماژ
لالیک هوماژ ووییجر
لونا روزا اکستریم
تام فورد گری وتیور
سرج لوتنز شقگی
آزارو پور اوم
هیستوریز 1740
هیستوریز 1725
تیزیانا ترنزی لیلیپور
تاور 02
تاور 03
تام فورد اکستریم
بیژن فور من
نارسیسو رودریگز فور هیم
آرمانی آکوا جیو پرفومو
دیور جولز
دیویدوف گودلایف
لجند مون بلان
آکوا پوغ اوم بولگاری
گوچی پوغ اوم
گوچی پوغ اوم 2
خیلی خیلی ممنون هستم که به این سوال بنده پاسخ می دهید.
21 آذر 1396 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : ‌آرش امیر
امیر عزیز سلام.
دوست بزرگوارم لزوما یک عطر یک نت غالب نداره. اکثر عطرهایی که فرمودید عطرهایی کمپلکس هستند. و مابقی آکورد غالب دارند. بجز مثلا آکوا پور اوم بولگاری که نت غالب مارینی-سالتی داری. عطری مثل وتیور گرلن بصورت غالب داره از ویژگی های وتیور اختصاصی خودش ثحبت میکنه. حتی باقی نت ها هم در خدمت بروز جلوه های مختلف اون وتیور هستن. برای شناسایی نت ها عجله نکنید. در بین عطرهایی که دارید فعلا حفاری کنید. همین تاور 03 با وجود کمپلکس بودنش برای من پر از ویژگی هست. من حتی بوی علف خشک رو هم درش حس میکنم. آنقدر باهاش سر و کله زدم که بوی پاهای اسب رو هم ازش بیرون کشیدم.
"سلطان عطربازهای ایران" یک ویژگی منحصر بفرد داره که کمتر عطربازی در ایران درکش کرده. عطرها در نهایت یک پرفورمنس انتزاعی هستن پس لزوما قاعده بر این نیست با منطق حسی باهاش برخورد بشه. بایستی قدری با جنون شاعرانه و تخیل و تصور با عطرها روبرو شد. در یک نیمه شب اساطیری چند سال پیش چنان لایه های تخیل برانگیز اپوس 1144 رو مکاشفه کردیم که تتمه ی آدرنالین و دوپامین بدن ما در کشف لذت این عطر تخلیه شد. با این جنون و دقیقا با این جنون با عطرها خصوصا آنها که پشت شان همین نگرش قوام یافته مواجه بشید. و من توصیه میکنم به روند استخراج تحیر و تخیل در نوشته های ایشان دقت کنید تا لذت شخصی از عطر رو بیش از قبل درک کنید. تخیل خود رو دخیل کنید. البته که در ادامه اگر فرصت بالاخره دست بده باز هم به نت های رفرنس اشاره خواهم کرد. برقرار باشید
21 آذر 1396 پاسخ تشکر
11 تشکر شده توسط : complihanicated alireza .xx
سلام ایکاروس عزیز
مشعوف شدم از دوباره خوندن نظراتتون
مدتی که شما وقت اومدن به این سایت رو کمتر پیدا کردید من از دوستان و جناب آقای کبیری سوالی رو در صفحه اودین 9نوشتم و مشورت خواستم
و ایشون هم گفتم ایکاش شما بودید
جسارتا و با عرض معذرت از دوستان بازنویسی میکنم این سوال رو

سلام خدمت آقای کبیری کبیر و دیگران دوستان عزیز عطر دوست عطر افشانی آقای کبیری از اونجا که شما و برخی از دوستان با جناب دکتر ایکاروس مراوده دارید و خودتون نیز صاحب تجربه های مفیدی در باب عطر هستید به عنوان کسی که در صنعت سرطان سازی پتروشیمی با هزاران ماده شیمیایی سر و کار دارم و متاسفانه به غیر از هزاربلای جسمانی با مشکلی باید بجنگم به نام از دست دادن شامه بخاطر استنشاق گازهای سه نقطه ای صنعت برای اینکه نخواهم در بازنشستگی وقتی قدم در باغی میگذارم فقط تصویر رو نظاره کنم بدون استشمام بویی علاقه قلبی خودم یعنی عطر رو وسیله ای می‌کنم برای مبارزه با این امر از شما و دیگر دوستان خواهش می‌کنم جهت مشاوره به من از دکتر پیشنهادی جهت تقویت بویایی و نحوه قدرت تفکیک رایحه ها در کنار تست مناسب رو به من بگید جناب ایکاروس با این که میدونم از کلمه مخصوصا ناراحت میشوید اما مخصوصا به مشاوره شما نیازمندم
21 آذر 1396 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : ssh
Samet عزیز.
حقیقتا این اواخر خیلی کم فرصت سر زدن پیدا میکنم و هر بار از بالا شروع به خواندن نظرات میکنم و معمولا همین میشه که یکسری نظرات غافل میمونن.
فعلا که یک صفحه از نظرات درگیر عطری هست که حتی اسمش رو هم نشنیدم و تجربه ای از بوییدنش رو ندارم با این حال هر چند که این هرج و مرج ها به من بی ارتباط هست و مجادله عده ای با عده ی دیگر به سبب عدم تشابه آرا یک سنت نو در فرهنگ مجازی است که البته از این جهت نه توصیه ای دارم نه به من ارتباطی داره. اما نتیجه ش میشه گم کردن سوالات دوستان برای پاسخ دادن. بماند که عده ای یک زمانی پاسخ من به کودکی که به پدر مرحوم من انگ دزد بودن زدن رو مبنای عدم انعطاف من در پذیرش نقد!! میدونستن ، حال امروز در یک مسیر طولانی از نظرات یک صفحه از کامتتینگ رو مشغول مکالمات شخصی شون کردن و یافتن سوالات رو برا ما دشوار.
از من کسی به خاطر نداره که در مقابل هر تمجیدی گارد نگرفته باشم چرا که باور دارم فرهنگ ابراز علاقه به دیگران (که به سبب اشتراکات فکری و روحی ایجاد شده باشه) هنوز در جامعه ما پذیرفته نشده و متاسفانه به مرید و مرشد بودن تحلیل و تعبیر میشه. و از طرفی خودم هم نمیپذیرم تحسین و تمجید رو. این دلیل دیگری هست که بارها سوالات شما بی جواب موند. پس این یک فقره رو رعایت بفرمایبد لطفا.
در مورد تقویت بویایی مهمترین چیز شروع از طبیعت پیدامون هست. هر چه میبینید استشمام کنید. و تصور کنید چه بوهای مشابهی با اون رو بو کرده بودید. هیچ تمرینی بهتر و موثر تر از این نیست. سپس وقتی مثلا پی بردید بوی دریا میتونه ترکیلی از بوی نمک و گریپ فروت باشه این دور کنار هم بو کنید و ببینید چقدر درست حدس زده بودید. این یک انشای همیشگی در زندگی یک علاقمتد به عطر هست.
23 آذر 1396 پاسخ تشکر
5 تشکر شده توسط : rick Maary
خیلی ممنون ایکاروس عزیز
چند نکته رو ذکر میکنم
اولا بیش تر سعی میکنم از ادبیاتی استفاده نکنم که تلقی بر تحسین شما باشه چون میدونم آزرده خاطر میشوید
دوما توی نظرات محصول استفان هامبرت بود که نوشتم من شما رو نه قطب میبینم و نه مرشد و جهت احترامم به شما انتقال بی منت تجارب هست
سوما خیلی از تمام دوستان و شما ممنونم که بارها مشاوره خوب بهم دادید
چهارما واقعا از هیاهوی این یک ماه اخیر بر سر محصولات مختلف دل زده شدم
از محصولات ریو تا مارلی و...
از جدل های بی پایان
باور کنید گاهی نظرات دوستان در بین این جدل ها گم میشه
معتقد هستم وقتی یک طرف قضیه شما باشید دخالت بدترین کار ممکنه چون به قول خودتون بحث پینگ پونگ میشه و حتی تذکر به عدم دخالت رو هم نمی پسندم .
واقعا قیاس این سایت با جای دیگه نیازی نیست .امیدوارم روزی خودمون فضای اینجا رو مرجع کنیم نه با آرزوی تبدیل این جا به اتوپیا
ممنون از همه
23 آذر 1396 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : ssh

آقای ساجدی همچنان که موهای پیشانی اش را داشت از دست میداد ، چندتایی از سخت گیری هایش به پسرهای محله ی یخچال (که بیشتر مربوط به سیگار کشیدن دزدکی شان، متلک پراندن به دختران دبیرستانی ، مدل موهاشان و بالاخره زدن سیبیلهاشان بود) ، چند تا از دوستان نزدیک ، علاقه اش به سیگار، رغبتش برای شرکت در پیاده روی های صبحگاهی ، تمایلش برای خرید روزنامه شرق و فروغ امیدی که سابقا در چشم هایش بود را هم از دست میداد. کت خردلی رنگش با پیراهنی سبز-آبی و شلواری کتان به رنگ سبز تیره رنگ را عصرها در حالیکه به ساختمان باغ سفارت بریتانیا خیره میشد میتوانستی ببینی. از تنباکوی پیچیده در پلاستیکی که از جیب راست کتش دراورد به شمارش دو انگشت جدا کرد و ریخت داخل دهان پیپ. " این بخش دیوارش رو سال 50 ساختن. همسنای الان تو بودم. میشستم رو همین صندلی درس میخوندم. توده ای ها میومدن روی پشت بوم کتابخونه کنار باغ دونه میریختن. دونه که میرختن کفترا ازروی گلدسته های اون مسجدی که اونجاست میومدن سر بوم کتابخونه. رمزشون بود. که جمع بشن دور هم. ساواک بعدنا قضیه دون پاچیدن و جمع شدن توده ای ها رو فهمید. کفترا که از رو گلدسته ها میشستن سر بوم کتابخونه ، ساواک هم میرخت اونجا . میومد میریخت ببردشون. هر بارم جز چهارتا بچه محصل کسیو نمیدید. غیر کفترا و ساواکیا یه دختره ی مو بور ، چش تیله ای، لب قیصی ، گیس بافتنی هم تا چشمش میگرفت به کفترا بدو بدو میومد از خونه بیرون . حواسش نبود دارم نگاش میکنم منم تا تونستم نگاش کردم. فرداش اومدم باز شاید ببینمش. نبود. گشتم. خیلی. لا شمشادا ، پشت درختها ، بین صندلیا ، پهلو تزئینیا ، قاطی سوگلیا.. هیجا نبود. . توده ای ها که رمزشون لو رفته بود دیگه دونه نمیپاچیدن. دختره هم نمیومد بیرون. رفتم دونه بریزم . یه کیسه شادونه و تخم چاروادار بردم ریختم پشت بوم کتابخونه. هر روز میرختم. ساواکم به خیال توده ایا هر روز میریخت تو محل. آخرشم حوصله ش سر رفت بست درو پیکر کتابخونه رو. از اون موقع میشینم اینجا. هوای تهرون که کفتر نزاشت واسه یخچال. اما من از سال 50 رو این صندلی ام. خیره به این دیوارا. انقلابشو دیدم. زنده باد. مرده باد. نه شرقی شو دیدم. نه غربی شو. سازندگیشو ، اصلاحاتشو. شعاراشو.. از اونهمه کفتر ، از همه اونا یکیشون فقط جلد من نشد. همونی که دوسش داشتم"..
آقای ساجدی پیپ را داخل جیبش گذاشت، از صندلی بلند شد. با قامت خمیده چند قدمی برداشت ، بالهاش را گشود، پرواز کرد ، دور شد و رفت.
.
.
نسخه اکستریم این کار یک شیپغه ی چوبی و شیرین از جنس مردانه و میانسال و پر ابهتش است که حالاحالاها کار میخواهد آدم کاراکترش را دست بگیرد. یک نظم خوب ساختمانی که حواسش به ارامش در بیان و اجراست، موتور اصلی کار شده و یک اندام شیرین و سخت نفوذ اما شیک و مودب و پر جاذبه ای به عطر قامت و بنا داده. یک سری آدم ها هم هستند که جل تن شان کنی باز هم با ابهتند. یک همچین کاراکتری دارد و دل آدم میرود برای همچین مردهایی. شخصا از بوییدن عطرهای شیرین و نیمه تاریک قلبم میگیرد. یک نفوذ و عظمتی در ساختمان این جور کارهاست که آدم سیر نشود از بوییدنش. شیرین و نیمه تاریک را هم معمولا میدهند دست صندل وود و کمی پیازداغ و نمکش را کم و زیاد میکنند. اما یک فضای امیدوار و همزمان خوش مشرب از رایحه ای بنفشه ای - نیمه خیس هم روح کار را ساخته . یک نظافت و نظمی در کار بواسطه ی ترکیب اسطوخودوس و ژرانیوم هم ساخته شده که یکبار دیگر خط اتوی لباس هاتان را چک کند.
میتوانست با کمی دست و دلبازی کاری با پرفورمنس بهتر ساخته شود. من خوشم می آید شخصا از این کار.
6.5 از 10 امتیاز من به کار.
8.5 از 10 برای کاراکتر آقای ساجدی
پخش بو و ماندگاری مناسب.
21 آذر 1396 پاسخ تشکر
21 تشکر شده توسط : محسن جمالیان 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟.𝑆
لحظات می گذرند،گاهی آرام و گاهی آنقدر سریع که زود دلمان برایشان تنگ می شود. تنها خاطره ها میمانند . خاطره هایی که حتی اگر شاد هم باشند سنگینیشان قلب را می فشارد.
چند صد توصیف بی نظیر در طی این این هزار نظر،بدون شک این یکی از بهترین هاشون بود.هربار این توصیفات و داستانها زلزله ای در قلبم ایجاد میکنه که تا مدتها با تصویرسازی ذهنی و تخیل و قدرت همزادپنداری قوی که دارم پس لرزه هاش در قلبم باقی میمونه.
21 آذر 1396 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : ‌آرش arwananders
وجه تمایز نظرات جناب ایکاروس پیشبرد عطر توامان با شخصیت اونه
گاه وقار و رمزآلود.چون نولان گاه بی محابا چون تارانتینو و گاه چون هیچکاک
توصیفات بدیع
و استغراقی سریع که تو در آن غرق میشوی
ممنون
21 آذر 1396 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : ‌آرش ssh

Atrafshan logo
عطرافشان
پشتیبانی سایت
عطرافشان
سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟