نظرات | کامیار فخر
ترتیب نمایش
Azzaro Pour Homme
لینک به نظر 7 تیر 1403 تشکر پاسخ به حسن شجاعی
بله درست میفرمایید. اصلا اتومبیلهای قدیمی و کلا وسیله های قدیمی یک صدای دلنشینی میدادند. پیکان های قدیمی داشبورد و درب هاشون از داخل، از چوب و رنگ های بسیار اعلا و مقاوم و براق ساخته میشد. وقتی خردسال بودیم و از مهمانی و شب نشینی های اون دوران توسط یکی از فامیلها برمیگشتیم و داخل ماشینش مینشستیم، یک احساس امنیت و گرمی به آدم دست میداد 🌹🌻
20 تشکر شده توسط : Farnoosh حسن
Charlie blue
لینک به نظر 5 تیر 1403 تشکر پاسخ به حسن شجاعی
سلام حسن آقای عزیز وقت شما هم بخیر ❤️
بله یادش بخیر سر خیابونمون یه حاجی کبابی بود که گاهی ازش کباب میخریدیم. البته وقتی اون کبابها رو لای نون از سیخ در میاوردن و فشار میدادن، یک لایه چربی خیلی لذیذ روی نون می ماسید. الان فقط نون چرب میشه و نمی ماسه. بوی گوجه و ریحون رو فراموش کردید. وقتی کبابها و گوجه رو لای نون سنگک میگذاشتند، آنرا همراه مقداری ریحون با ساقه های بلند توی روزنامه میپیچیدند. بله با همون بسته بندی روزنامه میاوردیم خونه و میخوردیم. چه بو و گرمای مطبوعی میگرفت روزنامه و چه اشتها آور بود. درضمن نمیدونستیم نوشابه شبشه ای کوکا رو انتخاب کنیم یا کانادا رو که تشتک اون نوشابه ها رو هم با در باز کن باز میکردیم یا اگر نبود با قاشق 😄 پارسال این کبابی به علت پیری حاجی کبابی و شریکش فروخته شد و به تهیه غذا تبدیل شد.
به چه نکته ای اشاره کردی برادر گلم تا الان بهش فکر نکرده بودم 🌻🌱
25 تشکر شده توسط : Farnoosh علی
درود بر دوستان عطر افشانی. پریروز رفتم بیرون و به پسر همسایمون اِبی برخورد کردم. بوی عطرش به مشامم رسید. عطری خوشبو، گرم و پر انرژی از رایحه قهوه، وانیل، تنباکو و کمی پودری و ... هم تلخی قهوه رو حس کردم و هم یک شیرینی خاص مثل بستنی با طعم قهوه... پس از سلام و احوالپرسی ازش پرسیدم اِبی چه عطری زدی؟ جواب داد بلک اوپیوم! گفتم چند ساعته زدی؟ گفت دیروز زدم ! چه پخش بویی داشت و چه خوشبو بود. راستش قبلا تصور میکردم بلک اوپیوم خیلی گرم و شیرینه و آدمو دلزده و خسته میکنه. اما اصلا اینطور نیست. کلی باهم پیاده روی کردیم و از رایحه اش لذت بردم. یکبار هم از نزدیک توسط فروشنده بوش کردم که عالی بود البته اوپیوم قهوه ای یه چیز دیگه ست 😍 مخصوصا قدیمیش...
35 تشکر شده توسط : Farnoosh سیده مینا گروسی
Opium 2009
لینک به نظر 3 تیر 1403 تشکر پاسخ به حسن شجاعی
به قول قدیمیا تا تنور داغه باید فتیر رو بچسبونی... هر وقت تو خرید چیزای مورد علاقه ام این دست اون دست کردم، دیگه یا نتونستم بخرم یا با قیمتی گزاف خریدم. تو خرید چند عطر تعلل کردم و الان دارم حسرت میخورم 😄
ممنون از شما برادر عزیزم سال نو شما هم مبارک ❤️
22 تشکر شده توسط : Farnoosh هاشم پور
Jovan Musk for Men
لینک به نظر 2 تیر 1403 تشکر پاسخ به حسن شجاعی
بسیار خاطره جالبی شد. امیدوارم همیشه خاطرات خوش برای شما برادر عزیزم رقم بخوره ❤️ به به چه عطر خوشبو و شادی 🌱🌻
12 تشکر شده توسط : Farnoosh هاشم پور
Charlie blue
لینک به نظر 1 تیر 1403 تشکر پاسخ به حسن شجاعی
بله آقای شجاعی عزیز گفتنی زیاده اما اتفاقا بنظر من ما نسل سوخته که نیستیم هیچ بلکه نسل خوشبختی هستیم که اون دوران رو دیدیم و خاطره هایی تکرار نشدنی رو تجربه کردیم ❤️ بنده هم یک سپاس و تشکر ویژه از عطر افشان دارم ❤️
27 تشکر شده توسط : Farnoosh ع میرزایی
Charlie blue
لینک به نظر 31 خرداد 1403 تشکر پاسخ به حسن شجاعی
با درود مجدد جناب شجاعی عزیز
پس واجب شد بنده چند نکته دیگه عرض کنم. یخچال ها قفل و کلید داشتند در رنگهای مختلف، شیرینیهای مشهدی وسطشون مربای رنده شده سیب بود و روی هر شیرینی یک مغز از انواع مغزها میگذاشتند. تازه از نظر فرم شیرینی هم به شکل گرد، قلب، کمرباریک، چهارگوش و قلوه ای شکل بود. خلاصه از جزئیات هر وسیله یا خوراکی کم کردن. هم کیفیت از بین رفته و هم زیبایی کار ❤️
24 تشکر شده توسط : Farnoosh *_*
Charlie blue
لینک به نظر 31 خرداد 1403 تشکر پاسخ به حسن شجاعی
درود بیکران بر شما برادر عزیزم جناب شجاعی🌹
بله واقعا دیگه اون زمان تکرار نخواهد شد. بنده همین الان هم با پنکه قدیمی توشیبای ژاپنی ام بیشتر حال میکنم. اون زمان پنکه ها رنگ بندی داشتند و مثل الان کلا سفید یکدست نبودند. ساعت و لامپ داشتند. حتی رنگ دکمه هاشون از آبی کمرنک به آبی پر رنگ متمایل میشد. حتی با ساعت کوکی از خواب بیدار میشم 😄
با آرزوی بهترینها برای جنابعالی 🌱🌻

26 تشکر شده توسط : Farnoosh علی
Charlie blue
لینک به نظر 9 خرداد 1403 تشکر پاسخ به TIMELESS
عرض ادب و احترام و ارادت جناب دکتر اسعدی عزیز و ارجمند

از همدلی و همراهی شما دوست فرهیخته و بزرگوار و اینکه با بیانات شیرین و زیباتون این محفل معطر رو مزین فرمودید سپاسگزارم. واقعا یادش بخیر آن دوران طلایی و تکرار نشدنی... با آرزوی روزهای معطر و خوش برای جنابعالی و دایی بزرگوارتون 🌱🌹
23 تشکر شده توسط : Farnoosh علی
دوستان سلام شب همگی بخیر
راستش داشتم تو عطر گرام پست های جدید دوستان رو میدیدم. عطرهای دکتر اسعدی، آقا مهربد، جناب علوانی و سایر دوستان... ناگهان ذهنم رفت تو زمان خردسالی... شاید ۴ یا ۵ سالم بود. رفته بودیم نارمک منزل عموی مادرم. اون زمان بعد از ناهار یه فضای خاصی بر خانه ها غالب بود. وقت خوابیدن بچه ها و دور همی و صحبت کردن خانمها تا عصر همراه با چای یا کاهو سکنجبین خانگی... زمانی که اصلا دوست نداشتیم بخوابیم و یواشکی میرفتیم دنبال بازی و شیطنت های خاص اون دوران... خونه شون بزرگ بود. پذیرایی و اتاقهای زیادی داشت. بعد از ناهار دوتا پسرها کیفشون رو برداشتن و به مدرسه رفتن. من هم داخل یکی از اتاقها شدم. یک ادوکلن صورتی رنگ نسبتا کوچک نظرم رو جلب کرد. درش رو باز کردم. اسپری نداشت و مدلش اینطوری بود. انگشت اشاره ام را روی شیشه اش گذاشتم و یک قطره به لباسم زدم. در عطر نبسته بودم که فضای کل آپارتمان از بوی خوش آن عطر پر شد. از اتاق بیرون رفتم و فورا زن عموی مادرم با خنده گفت: آخ آخ ادوکلن زینت رو زده ... اگر بدونه 😄 چه پخش بویی داشت. یه بوی سیب سرخ آبدار با هلو... من یه بچه ۴ یا ۵ ساله بودم. فقط یک قطره عطر به خودم زدم. نه میدونستم اسمش چیه یا برای چه فصلی هست یا اینکه گرمه یا خنک... چه رایحه دلپذیر و پخش بوی قوی و عجیبی داشت. تازه دربش رو که باز میکردی به راحتی هوا هم داخلش میرفت اما از کیفیت و رایحه ادوکلن اندکی کم نمیشد.
38 تشکر شده توسط : Farnoosh علی

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2025 Atrafshan