نظرات | احمد گلستانی
ترتیب نمایش
کرید گرین آیریش توید: قدم زدن در ابدیت یک مرغزار ایرلندی

گرین آیریش توید، تنها یک عطر نیست؛ یک میراث است، یک استاندارد طلایی در دنیای روایح مردانه که با هر افشانه، تجربه‌ی قدم زدن در یک مرغزار سرسبز و باران‌خورده‌ی ایرلندی را پیشکش می‌کند. جزو آن نوادر از عطرهایی است که گذر زمان، نه تنها از صلابت و وقارش نکاسته، بلکه همچون یک کت توید دست‌دوز اعلا، با هر بار پوشیدن، بر ارزش و شخصیت صاحبش افزوده است.

طلوع این شاهکار، با رقص بی‌بدیل به لیمو و زنبق رقم می‌خورد؛ نه یک انفجار مرکباتی صرف، بلکه نسیمی خنک و اشرافی که گویی از میان برگ‌های تازه و گل‌های وحشی عبور کرده و لطافتی پودری و در عین حال مردانه را به همراه دارد. این همان امضای کرید است که از ابتدا، حساب خود را از عطرهای سبز معمولی جدا می‌کند و خبر از تجربه‌ای عمیق‌تر می‌دهد.

قلب گرین آیریش، در تسخیر برگ‌های بنفشه است؛ رایحه‌ای سبز، کمی خاکی و بی‌نهایت طبیعی که تصویری از شبنم نشسته بر گیاهان پس از بارانی بهاری را به ذهن متبادر می‌کند. اینجاست که "سبز" بودن عطر به اوج خود می‌رسد، اما سبزی آن، نه از جنس علف‌های بریده شده و تیز، بلکه سبزینگی یک چشم‌انداز وسیع و آرام است، پر از جزئیات و سایه‌روشن.

و اما فرود این عطر، جایی است که جادوی کرید به کمال می‌رسد: چوب صندل میسوری، با آن گرمای شیری و احاطه‌کننده‌اش، در آغوش عنبرسائل گران‌بها، پایانی باشکوه و ماندگار را رقم می‌زند. این عنبرسائل، همان نت افسانه‌ای کرید، کیفیتی شور و شیرین و دریایی‌مانند به ترکیب می‌بخشد که گرین آیریش توید را از یک عطر صرفاً سبز و چوبی، به یک اثر هنری چندلایه و فراموش‌نشدنی بدل می‌کند. تعادل میان طراوت اولیه و این عمق پایانی، به راستی که شاغول عطرسازی است.

گرین آیریش توید را می‌توان پدر معنوی بسیاری از عطرهای فرش و آروماتیک دانست، معیاری که دیگران با آن سنجیده می‌شوند. عطری است برای مردی با اعتماد به نفس ذاتی، که تجمل را در سادگی و اصالت می‌جوید؛ مردی که نیازی به خودنمایی ندارد، چرا که حضورش خود، گویای همه چیز است. از دفاتر کار مدرن گرفته تا گردش در طبیعت بکر، این عطر چون جامه‌ای نامرئی از اقتدار و ظرافت، پوشنده را همراهی می‌کند.

بی‌شک، گرین آیریش توید فراتر از یک مُد گذرا، یک انتخاب ابدی است؛ سرودی در ستایش طبیعت، اصالت و مردانگی بی‌زمان.
8 تشکر شده توسط : KAVEH حامد
نیشانه اژه : نسیمی از اولیس در جام مرمرین

اژه، یک مکاشفه در زلالیت آب‌های دریایی است که نامش را بر خود دارد؛ استشمام آن، قدم نهادن بر عرشه کشتی سپیدی است که پهنه‌ی فیروزه‌ای اژه را می‌شکافد، درست در لحظه‌ای که آفتاب، سخاوتمندانه، گرمای خود را بر پوست و نمکِ بجا مانده از موج‌ها می‌پاشد. اینجاست که نیشانه، به رسم همیشه، امضای خود را در خلق یک تجربه‌ی چندبعدی آشکار می‌سازد.

در اولین افشانه، یوزو، نه آن مرکبات تیز و برنده که گاه در عطرهای تابستانی می‌یابیم، بلکه یوزویی رسیده و آبدار، چون میوه‌ای که از باغی کهن در کنار صومعه‌ای مشرف به دریا چیده شده باشد، با وقار به پیشواز می‌آید. برگ‌های بنفشه و نوای ملایمی از انیسون، چون سایه‌روشن‌های روی آب، این طلیعه را همراهی می‌کنند و از همان ابتدا، اژه خود را از عطرهای تک‌ساحتی دریایی متمایز می‌سازد.

قلب تپنده‌ی این رایحه، یک باغ مدیترانه‌ای است؛ ریحان تازه و هل سبز، در کنار نعنایی که نه گزنده، که آرام‌بخش است، فضایی سبز و معطر خلق می‌کنند. گویی نسیم، بوی گیاهان وحشی روییده بر صخره‌های ساحلی را با خود به همراه آورده است. این همان نقطه‌ای است که اژه می‌توانست به یک رایحه‌ی صرفاً فرش و گذرا بدل شود، اما هنر نیشانه در لایه‌ی بعدی آشکار می‌شود: کندر، شیرین‌بیان و وتیور، چون لنگری پنهان، این کشتی را از تلاطم روزمرگی به ساحل امنی از عمق و ماندگاری می‌رسانند. شیرین‌بیان در اینجا، نه آن شیرینی کودکانه، که شیرینی ملایم و خاکی ریشه‌ای کهن است و کندر، بُعدی دودی و تقریباً روحانی به ترکیب می‌افزاید، گویی نجوای تاریخ در میان امواج مدرن به گوش می‌رسد.

اژه را می‌توان در خانواده‌ی عطرهایی چون "سِلمارین لابوراتوریو الفاکتیو" دانست؛ عطرهایی که دریا را نه فقط با نمک و آب، که با تاریخ، گیاهان و روح جاری در آن به تصویر می‌کشند.

این عطر، جامه‌ای است برای روزهای گرم، برای لحظاتی که روح، طلبِ گریز و رهایی دارد. پارادوکسی دلنشین از طراوت و عمق، که بی‌آنکه فریاد بزند، حضور قدرتمند خود را اعلام می‌کند. اژه، یادآور آن است که گاهی در زلال‌ترین آب‌ها، عمیق‌ترین رازها نهفته است.
با مهر - گلستانی
6 تشکر شده توسط : حامد @lirez@
درود به پیشگاه همه عزیزان
امیدوارم که همگی خوب باشید
ناکسوس برای من عطر روزهایی است که میخواهی خودت را تشویق کنی، یا شادی ات را دوچندان کنی در ساعاتی. حال و هوای خودش را می‌طلبد، تقویم خودش را دارد.
بله عطر تابستانی نیست اما برای کسی که با عطرها زندگی میکند گاهی تعاریف متفاوت است. امروز آخرین پاف را فشردم. دوست دارم این دوست قدیمی را بتوانم بزودی جایگزین کنم.
با مهر . گلستانی
25 تشکر شده توسط : علیرضا موسوی سجاد ترسا

تجربۀ یک پاییز با الهه‌ای به نام «گرند سویر»
آیا کسی توانسته از کهربا تفسیری زیباتر از فرانسیس کُرکجان ارائه کند؟
من در این موضوع عمیقا تردید دارم. ساختن چنین چهره‌ی با شکوهی از AMBER تا قبل از مراوده با «گرند سویر» برایم قابل تصور نبود. ترکیب چند نت محدود یک هاله‌ی عمیق، با نفوذ و دعوت کننده را خلق کرده است که جلال خود را از افتتاحیه تا درای داون در بالاترین سطحِ صنعت عطرسازی حفظ می کند، این بی‌جهت نیست که از بدو تولدش در 2016 نمودارِ محبوبیت آن در فرگرانتیکا شیب صعودی اش را حفظ کرده و تهیه‌ی آن در فرانسه و مزونِ فرانسیس کرکجان همیشه امکان پذیر نیست.
واقعیت این است که نوشتن را در مورد عطرهایی که بسیار دوست دارم به تعویق می اندازم، سه ماه هربار خواستم چیزی بنویسم "چیزی" مرا قانع کرد که زمان را به جای مکالمه درباره‌ی عطر به مکالمه با خود عطر سپری کنم. "الهه‌ی کهربا" مترادف خوبی است برای گرند سویر، اثری که در همه‌ی جنبه ها درخشان است حتی در طول و شعاعِ حضورش ؛
دو اسپری برای دو روز و بیشتر.

بامهر
38 تشکر شده توسط : فاطمه سلمانی هاشم پور
خوش آمدن و خوش نیامدن شان را در محیط جمعی می‌گویند بر علیه جمع... من امیدوارم هرگز چنین تعریفی دریافت نکنم، ارجی که قرب از نکوهشِ دیگران می گیرد به ستایشِ چنگیز از انسانیّت می‌ماند!
از چنین مواجهه ای راستش دلخور شدم
و اِلا که حتما یادداشت‌های شما مثل نوشته های بسیاری از خانم‌های عطردوستی که اینجا خوانده ام برآمده از تجربه‌ی یکه و یگانه‌ی روبارویی با جهانِ عطرها است.
28 تشکر شده توسط : Mahmoudreza ganjali یاس

ایوسن لورن لانویت.. / ادو پرفیوم (لانچ جدید YSL)
تلاش YSL برای ارائه‌ی یک عطر نیش که به خلاف نسخه اصلی مخاطب خاص را هدف مارکت خود قرار داده است.
حضور چرم در کنار تونکا و هل توانسته به خوبی DNA نسخه اصلی را جهت دهد، در این نسخه به شخصه اشاره هایی به "فارنهایت" و "میسون جاز کلاب" (منهای تنباکو) دریافت کردم، یک چرم تند و در عین حال شیرین که توسط تونکا معتدل شده است. یک عطر کاملا چند ضلعی و غیرخطی که در ساعت اول می تواند شامه شما را به عطر تکه‌های نارگیل ارجاع دهد.
نسخه ادوپرفیوم (لانچ جدید) غیرمعتدل و مناسب نیمه‌ی دوم سال است و بهترین عملکرد خود را در شب های سرد زمستان به نمایش می گذارد. پرفورمنس نسخه ای که من تهیه کردم حدود هشت ساعت ماندگاری و پروجکشنِ پرایوت دارد
و در آخر، اینجا برای من فلنکرِ فرزند از پدر محبوب و نوستالژیک خود پیشی می‌گیرد .
با مهر
23 تشکر شده توسط : یاس میثم شفیعی

رابرت پیگه - عود دیوین
این عطر در کنار "سایکدلیک" بهترین ارائه‌های پچولی هستند که در پرداخت آکوردها، این دو شاهکار نیز با هم متفاوتند.
اگر به دانه های قهوه با رُست ایتالیا که در بالاترین سطح صنعت قهوه ارائه می شوند برخورده باشید حتما در افتتاحیه‌ی "عود دیوین" آن هاله‌ی مسحور کننده را دریافت می‌کنید، یک کوموی بویایی که هر گز آن تلخی نامطبوعِ روبستا را در قهوه های تراز پایین تر جلوه نمی‌دهد. چهره ی عود در این عطر نه مطابق با فرم عود در عطرهای اورینتال و شرقی که کاملا کروات پوشیده و غیربومی ارائه شده تا ما را به عطرهای بی شمار عود محور کمتر ارتباط دهد و امتیازِ خلاقیت آکوردها را به یک رایحه ی تکراری و مطمئن واگذار نکند، که اتفاقا با بررسی نتیجه پی می‌بریم شکستن تم مرسومِ عود چه اتفاق خوبی برای این عطر بوده است.
پخش و ماندگاری عطر بسیار خوب و در بازار عطر ایران تقریبا ناشناخته باقی مانده است
با مهر
21 تشکر شده توسط : یاس سانیار

بای کیلیان سکرد وود
یک چوبیِ گرم، با شروعی سبز از زیره و اشاره هایی خاکی. در دقیقه‌های اول یک جنبه‌ی مرکباتی توجه همه را جلب کرده که همراه با یک ترشی نرم، عطر را باز می کند.. این جنبه‌ی عطر به خاطر صمغ درخت المی است که وجه بالزامیکی دارد و کمی تم مرکباتی ایجاد می کند. درضمن این صمغ در پیوند با چوب صندل، ترکیبی وجدآور ایجاد می‌کند. به دلیل داشتن یک کاراکتر بویایی مستقل و خاص، قابلیت یک عطر امضای زمستانی را دارد به ویژه برای شخصیت های آرام، مصمم و تا حدی درونگرا
از جمله عطرهایی نیست که دلیل گران بودنش ارتباطی با پخش و ماندگاری داشته باشد، چون هر دو متوسط و قابل قبول اند، اما در کیفیت ساخت، مواد اولیه، شیشه، جعبه و ارزش بویایی پس از اسپری، تفاوت قابل ملاحظه‌ اش از عطرهای چوبی دیگر را به رخ می‌کشد.

با مهر
15 تشکر شده توسط : @lirez@ یاس
پنهالیگونز - هالفتی لدر
چرمی آغشته به ادویه های قیمتی
در افتتاحیه چیزی که خودنمایی می کند ادویه‌ی تازه ای است که به طبیعی‌ترین حالت، تندی توأمان جوز و هل را القا می کند، چرم در پس زمینه‌ی ادویه‌های با کیفیت و معطر، به عنصری نرم و آرام تبدیل شده که ما را در هیچ یک از مراحل چرخش آکوردها، با سنگینی مرسوم چرم در دیگر عطرهای چرمی رو به رو نمی کند، کمتر عطری را به یاد دارم که چرم را در کنار به خدمت گرفتن اینچنین رام کرده باشد. حافظه‌ی بویایی ما هم از عطرهای ادویه ای انتظار اتمسفر سنگین دارد و هم از روایح بر پایه‌ی چرم، زیبایی هالفتی در این است که از ترکیب این دو درکنار هم، یک عطر نرم، عیّارمند و خوش‌پوش خلق کرده است. (با پرفورمنس بسیار خوب و ماندگاری حدود ده ساعت)
با مهر
26 تشکر شده توسط : ابوالحسن علی
اورتو پاریسی کویوم
حمله ی گوالتیری به مرزهای حافظه ما از چرم و ارائه ای بسیار متفاوت از آنچه تا امروز با این نام می شناسیم
در عقربه های اول بعد از پوشیدن بسیار انیمالیک، خشن و دودفام.. گویی از اعماق خاک، چرمی کهنه بیرون آورده اند که با نوع رمزآلودی از دباغی به بار نشسته است. اخیرا فرصت کردم اولین فیلم "رابرت اگرز" به نام جادوگر را ببینم یک اثر چند لایه از تصادم آئین، وحشت و سِحر، کویوم همان رایحه ای است که حافظه‌ی تصویری من از کلبه‌ی جنگلی آن جادوگر تصویر می کند، رمزگونگی این عطر بیش از آنکه متوقف کند مسخ کننده است و بیش از آنکه یادآور مراتع حیوانی باشد، یادآور دخمه های ساحره هاست. برای یک شامه ناآزموده عطری مهربان و صمیمی نیست، تیز و خشن اما عمیق. و قدرت مرموز بودن آن ممکن است از بسیاری از افراد بیشتر باشد، عدم توازن بین خواستن و نخواستن سرنوشت بسیاری از کسانی است که بی‌گاه با کویوم آشنا می شوند.
با مهر
31 تشکر شده توسط : Mahmoudreza ganjali یاس

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2025 Atrafshan