نظرات | فاطمه فیضی
ترتیب نمایش
من هم چندین عطر این برند رو سالها استفاده کردم. واقعا خوب هستن
11 تشکر شده توسط : هاشم پور nazanin
عالی!!
5 تشکر شده توسط : چینَوَت پِرِتو عليرضا حسينيان
Elixir Des Merveilles EDP
لینک به نظر 31 تیر 1401 تشکر پاسخ به کامبیز سخی
بزرگواری شما برای بنده بسیار ،و به یاد ماندنی است. مهرتان مستدام.
3 تشکر شده توسط : nazanin هاشم پور
1Million
لینک به نظر 30 تیر 1401 تشکر پاسخ به Maary
هر دو خار چشمم شدن بابت پولی که دادم:)) و چقققدر سلیقه های نزدیک به هم داریم
4 تشکر شده توسط : هاشم پور مصطفی دادگر
Elixir Des Merveilles EDP
لینک به نظر 29 تیر 1401 تشکر پاسخ به Shaghayegh
سپاسگزارم
1 تشکر شده توسط : هاشم پور
منم دقیقا بر اثر عجله دو عطر لیدی میلیون و المپیا از پاکورابان رو خریدم با اینکه هنوز یک قسمت‌هایی از رایحه رو دوست دارم و گاهی یک پاف میزنم روی مچ دستم اما بعد نهایتا نیم ساعت میرم میشورم. نمیدونم چه مشکلی دارن که نمیشه خیلی تحملشون کرد.
14 تشکر شده توسط : هاشم پور کوروش
لی لی جان ممنونم از توجه شما . روح عزیزان سفرکرده شاد.
1 تشکر شده توسط : هاشم پور
ممنونم شیمای عزیز خیلی لطف دارید همیشه.
2 تشکر شده توسط : هاشم پور shima a
Elixir Des Merveilles EDP
لینک به نظر 29 تیر 1401 تشکر پاسخ به ارژنگ بوترابی
جناب بوترابی گرامی همیشه از قلم شما بسیار لذت بردم چندین عطر رو با توجه به ریویوهای شما خریدم یا نخریدم. همواره منت دار عزیزانی چون شما هستم که بی دریغ ، میبخشید. ممنونم از حسن توجه شما به نوشته حقیر .
7 تشکر شده توسط : nazanin هاشم پور
چرا هیجانم اینقدر درگیر این عطر میشه؟ بعد ۴ ماه تقلا برای خودکاوی و پیدا کردن منشا این احساس زیر ۱۰ سالگی ام که مادربزرگم هنوز بود
مادربزرگم زن بسیار رنج کشیده ای بود که خانه داری و سلیقه بسیار عجیبی داشت. یادمه یک دالان باریک بین دو اتاق وسطی و مهمان خانه داشتن که محل ذخیره مواد خوراکی خاص برای مهمانان خاصش بود. اگر روزی وارد اونجا میشد و رخصت میداد که باهاش برم حتما پرتقال و سیب داخل میوه هایی که نگهداری میکرد و حتما یک ظرف پر از قند اعلا داشت که داخلش وانیل گذاشته بود. با ارزش ترینِ این مجموعه ، زعفران های درجه یکی بود که نمی‌دانستم پولش را به چه جان کندنی جور کرده بود اما باید همیشه می‌بودند . بهترین لباس‌های خودش را در همین دالان داخل کمد زوار دررفته ای میذاشت. پیراهن های ساتن طوسی و گلدار . باز هم به سختی می‌خریدشان اما همیشه بهترین ها را برای مهمان داری و مهمانی رفتن داشت. نمی‌دانم میدانید چپق چیست و چه بویی دارد یا نه. بوی دودش بین سیگار و پیپ است. مادربزرگم چپق میکشید. بی وقفه . وقتی لباس ساتن طوسی رنگش را که بوی پرتقال و سیب و زعفران و وانیل گرفته بود می‌پوشید و بوی همیشگی خودش از دود چپق بهش اضافه میشد و من کنارش بودم میشد." او دس مرویلیس الگزیر" مادربزرگم عطار بود. زخم خورده روزگاری که دانسته بود لباسش را کنار چه معطراتی عطرآگین کند و داستان روحش چه می آمد به این عطر......
82 تشکر شده توسط : آیدا سما مرادی

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2025 Atrafshan