امیر حسین کنعانی عزیز
عرض سلام و احترام همشهری ی نازنینم :)
چشم . با کمال میل .
اول : نسخه ی اصلی ی این عطر سلفون ندارد
دوم : این عطر بینهایت نازنین است و با توجه به اینکه بسیار دوستش داری ( مثل من ! ) و چون توقف تولید شده است باید حتما و حتما یک نسخه دست نخورده برای استفاده ی سالهای بعد انشاله و تجدید خاطرات ایضا یادآوری ی رایحه داشته باشی . این موضوع بسیااار فرای پرفورمنسی ست که از آن ناراضی هستی !
سوم : با توجه به تجربه ام در خصوص همین عطر : منهای نسخ وینتیج که با کلمه ی دیویدوف با خط شکسته نوشته شده ( که خودم یک شیشه ی نیمه از آن دارم ) و عالی ترین کیفیت ، قدرت و پرقورمنس را دارد ،، نسخ سالهای اخیر دو نوع است . یعنی یکی پرفورمنسی ضعیف دارد و یکی پرفورمنسی متعادل و قابل قبول ( با توجه به داستان ریفورموله های اخیر ) .
این در حالیست که بقول شما هر دو رایحه ای یکسان دارند . گویی کسی ( کارگاهی ) یک شیشه را به دو شیشه تبدیل کرده باشد از طریق رقیق کردن !
در این خصوص نه تحقیقی کرده ام و نه مقاله ای خوانده ام و نه چیزی شنیده ام . فقط تجربه ی خودم هست که دلیل اش را نیز نفهمیدم !
اگر تقلبی باشد که کار اش در همه چیز الا پرفورمنس عالی بوده ست :)
پس :
حتما این کار را انجام بده !
خصوص اینکه عطرافشان از این نظر کاملا قابل اعتماد است . ممکن است قیمت اش کمی بالاتر باشد از بازار یعنی بتوان ارزانتر از عطرافشان در بازار پیدا کرد لیک با توجه به شدت وفور تقلبی ها در بازار ، حکایت روزه ی شک دار میشود و شما یک گوشه ی دل ات سوالی دارد که پاسخ قطعی ای برایش نخواهی یافت و خلاصه خیالت آسوده نیست که واقعا این عطر اصیل است یا خیر ! عطرافشان تو را ازین باب آسوده میکند و از نظر من به این افزایش جزعی ی قیمت می ارزد مگر اینکه خودت در این کار خبره باشی .
گذشته از همه ی این موارد ، حتما یک شیشه ازین عطر داشته باش بلکه دو شیشه !
( اگر خرید کردی و از حیث پرفورمنس رضایت داشتی )
من خودم حتما باید یک یا دو شیشه از عطرافشان تهیه کنم برای استفاده ی خودم در آینده و قبل از کمیابی آن .
نکته : اگر عطر ( باکیفیت ) را به روش درست نگهداری کنی به مرور زمان قوی تر میشود در پخش . حتی برخی انفجاری میشوند !
این یکی از تجارب شخصی ی من است که البته انواع و اقسام گوناگون دارند که در نتیجه تاثیر دارند .
مورد دیگر : دیویدوف اصیل ، هرچه که باشد از چیزی که شما توصیف کردید بهتر است پس آن نسخه ی موصوف ، یا اشکالی از اصالت داشته است یا بدلیل نگهداری ی ناصحیح بقول عام خراب شده است .
تهیه کن و انشاله زینویی دریافت خواهی کرد که از پرفورمنس اش هم رضایت کافی و وافی داشته باشی .
هر ارزانی بی علت نیست و هر گرانی بی حکمت
حدود ۵ سال پیش یک شیشه خریدم جهت استفاده که با وجودیکه نسبت به نسخه ی وینتیج ام قدرت اش حداقل نیم شده بود اما دقیقا همطراز دیگر عطرهای رایج بازار بود . یعنی قابل قبول بود با توجه به داستان ریفورموله .
زینو برای من بیش از یک عطر است :)
بی شک برای شما نیز چنین است !
موفق باشید انشاله دوست عزیز من

شما عزیز من اید جناب جمالیان گرامی
این لطف خداست که این حقیر نادان زیباتر از چیزی که هست در قلب معطر شما معطریون جلوه کرده است :)
حمایت از برندی خاص ؟ هرگز !
من خود ده سال است بی خبرم از بسیاری از برندهای نام برده شده و تحت بررسی !
من تنها از یک مهم حمایت کامل میکنم :
نقد تمام مایعات معطر .
تحت هر عنوانی !
بادی اسپلش ، ادوفرش ، ادوکلون ، ادوتویلت ، ادوپرفیوم ، پرفیوم ، پیور پرفیوم و اکستریت د پرفیوم . همه !
بدون هیییچ تعصبی از نام ها !
فارق از قیمت !
پنج قاره ی شرق و غرب ، پایین و حتی بالا :)
کاش تجربه ی آنها که عطر را در آن دنیا تجربه کرده اند را نیز میشنیدیم !
من حتی اطلاعاتی دارم از مقام عطر در آن سو !
و وجهه و کارایی اش !
این مباحث فقط در بین ما ایرانیان اتفاق می افتد !
که هم مشکوکیم و هم قاضی !
برای من مهم نیست قصد اشخاص از ریویوهایشان چیست !
راجع به عطرها زیاده روی میکنند در توصیف ؟؟
آنها را خیلی زیباتر از چیزی که هست جلوه میدهند به کذب و قلو ؟؟
خیلی راحت و بلافاصله پس از درک این ، و بر حسب " تجربه " و نه حدس و پیش داوری و سپس قضاوت ، من ِ نوعی خواهم آمد و گفت که : خیر ! من استفاده کرده ام . چنین نیست و چنان است .
اصلا مباحثه و نقد همین است دیگر !
و اصلا ما اینجائیم که همین کار کنیم !
عطرها را نقد کنیم و نه اشخاص را .
مسابقه ، چه کس داناتر است درین رشته ، چه کس تواناتر است بر تهیه ، کدام برند بهتر است ، کدام برند تواناتر است بر جذب مخاطبان متعصب ، کدام عطر تقلید عطر دیگر کرده است ، و بسیاری موارد دیگر را کنار گذاریم !
فقط از علاقه ی خود بگوییم .
من نمیتوانم به شما عرض کنم حق ندارید یک برند خاص را دوست داشته باشید و تنها از او بنویسید :)
اینجا خانه ی عطرهاست و معطریون .
هرکس به هر دلیلی که خود میداند مجاز است که اینجا راجع به عطرها بنویسد !
مدیریت محترم این خانه به صلاحدید منتشر میکند و خواننده به صلاحدید قضاوت میکند !
من ِ خواننده گول میخورم ؟
اگر نظر حاوی ی تقلب باشد اگر حتی دیگران واکنش ( به ادب و ادله پس از تحقیق ) نشان نداده باشند به هر دلیل ، خواننده عاقل است .
خواننده نادان است و خود نمیتواند بفهمد و چشم بسته میپذیرد و میخرد ؟
بار دوم چنین نخواهد کرد :)
حتی من ِ چهل سال سابقه دار ، بارها اشتباه کرده ام و عطر فیک تحویل گرفته ام !
ما برای همین اینجاییم .
از خدا میخواهم هر آنکسان که در این دنیای معطر متقلب اند و تقلب میکنند ( دور از جان همه ی دوستان فرشته خو ام ) ، در این خانه حاضر باشند به فعالیت !!
اینگونه ما هر روز هوشیارتر میشویم و نوع عملکرد ایشان بر ما روشن تر میشود !
قضاوت کار ما نیست دوستان عزیزم !
پرهیز کنید !
همیشه فرصت جبران نیست !
در هر دانشگاهی همه آزادند که بگویند ، و تجارب خویش هدیه کنند !
به لطف هدیه میکنند ؟
به قصدی منفی اینکار میکنند ؟
همیشه نتیجه مثبت است دوستان عزیزم !
این را ازین حقیر نادان گوش کنید :)
همیشه نتیجه مثبت است !
و دیری نمی پاید که قصد ها نمایان میشود با بیرون آمدن ماه از پشت ابرها !
مدیر ما بهتر از ما در جریان بازار و مقصود حاضران این خانه است .
چیزی که به من ِ خواننده ی علاقمند به عطور مربوط است این است :
از عطرها بخوانم سپس تست کنم تا شخصا بر اساس سلیقه ی خودم قضاوت کنم .
و دیگر :
خاطرات دوستان ام از عطور و روایح خوش را بخوانم ، لذت ببرم و بیاموزم !
کسی نمیتواند بر سر من ِ تازه وارد شده در این دنیا کلاه گذارد !! چرا و چطور ؟
دوستانی با تجربه اینجا دارم و از همه مهمتر :
بینی و سلیقه ای خاص به خود دارم :)
و اگر کسی بدون تست خرید کور انجام دهد و تمامی ی هشدارهای خبرگان این دنیا را نادیده و ناشنیده انگارد :
به زودی درسی بزرگ خواهد گرفت :)
که بارها و بارها بر آن تاکید شده است !
مورد مهم دیگر :
از داستان مشابه خارج شوید :)
هر عطر شخصیت و وجود خود دارد !
هر عطر جسم و جان خود دارد ، جلوه و زیبایی ی خود دارد !
فارق از همه ی دیگر !
کاش این کلمه ی مشابه را که تولید اشکال میکند و اصلا از بن اشتباه است ( به نظر این حقیر البته ) استفاده نکنیم .
من دوست ندارم شبیه کسی باشم ، عطرها هم همینطور :))
بجایش بگوییم همخانواده یا هرچیز دیگر !
چه بگویم :)
و دیگر : من بدون عطر میمیرم !
باور میکنید یا نه :)
وقتی عطری میخرم یا هدیه میگیرم ، جان خریده ام و هدیه گرفته ام :)
و در انتها :
من هییییچ کس نیستم !
از همه ی شما کوچکتر و از هر نادان ، نادان تر ام .
من منتظر رفتن ام .
و نگران ازین که مباد کسی را در این خانه برنجانم که وقت جبران نیست .
در خانه ای که به عشق و مهر آمده ام و این خانه تنها جائیست که غیر از خانه ی خودم حضور دارم
من از همه ی دنیا کناره گرفته ام !
منم و این زن و شما ! و خدا !
شما را بیش از مادرم و برادر و خواهرهایم میبینم
شما تنها کسانی هستید که با شما صحبت میکنم به دوستی و مهر !
اینها را گفتم که بدانید منظور خاصی از هر آنچه که گفته ام و میگویم ندارم جز دوستی و عشق و مهر با شما :)
سخت نگیرید دوستان عزیزم :)
نگران نباشید !
فقط به عشق و مهر خود بپردازید و رها کنید نگرانی را بابت هر چیز !
فرصت از بین میرود !
پر کنید پیاله را ، که شب گذشت :)
طپش قلبم تقدیم به شما :)

بله دوست عزیزم جناب وهابی
عرض سلام و احترام
شما درست تر گفتید از حقیر .
سپاسگزارم بابت این لطف به تذکر و صحت .
متشکرم :)

جناب رستمی عزیز
عرض سلام ها
دقیقا !
اولین نظری که در این ماجرا ثبت کردم این موضوع را مقیود کردم :
هر کس که تنها پنج سال عطربازی کند براحتی خواهد دانست و شناخت عطور خوب را و تفاوتشان را با دیگران !
مشابه ، از نام اش مشخص است : مشابه است ، اصل نیست :)
و چه کس دوست ندارد اصیل هر چیز را داشته باشد ، تجربه و استفاده کند ؟؟
لذتی که در اصالت هست در تشابه نیست !
در داروخانه تا مجبور نشویم ، مشابه اش را نمیخریم ! :) یادتان هست سالهای پیش ؟؟
اصل دارو را نداریم ، مشابه اش هست !
بدهم ؟؟
چه کار کنیم آقا ! مجبوریم ! بدهید !

آنچه شیران را کند روبه مزاج
احتیاج است احتیاج

و آنکه دارد اما درک ندارها کند ، مقدس است !
من به شخصه بر این تاکید دارم ورنه چهل سال عطردوستی و عطربازی ی من ، ضعیف و قوی ، اصیل و مشابه ، خوب و بد را بر من به راحتی ی یک نگاه شناسانده است .
من چیزی دیگر گویم و دوستان چیزی دیگر .
من بنز را علاقه تر دارم و اصیل تر میشناسم لیک اکنون پراید خود را بارها دوست تر دارم از هر بنزی که زحمت مرا میکشد به انتهای توان اش !
کاش روزی برسد که تنها از سلطان پاشا عطارز و روژا داو و نیش ها بگویم و بر آمواژ بگویم :
خیر ، ضعیف است !!
برسد به ذیل آمواژ !
من چیزی دیگر گویم .
میبینم زوزی را که عطردوستان قهر کنند ازین دنیای معطر بواسطه ی عدم تمکن بر تهیه !
و دور شوند ! و اسیر زنجیر اسانس های تقلبی و عطرهای فیک شوند !
میبینم آن روز را که متاسفانه نزدیک است !
قبلا هم گفته ام :
آبروی من ِ عطرباز کهنه کار اولویت ندارد بر آبروی آن هموطن عزیزم که خداوند فرموده آبرویش فراتر است از آبروی خانه ی من ( کعبه )
من آبروی سخت به دست آورده ی خود را درین دنیای معطرات میفروشم به یک لبخند هموطنم از رضایت به معطریت به توان ،
که لبخند خدای ام را در پی دارد .
که بر من بر تمام ثروتهای دنیا میچربد !
آن عطری را که باعث غصه ی هموطنم شود به اشک حسرت ، میبرم در دستشویی و با چکش میشکنم و در فاضلاب میریزم و میگویم :
برو که جای تو آنجاست ، نه بر تن من !
عزیز منی تو و عزیزان من اند هرآنکسان که این میفهمند به درک که انسانها گوناگون اند چون عطور :)

یاس هزاره ی سوم !
دوستان عزیزم سلام
قبلا نیز گفته ام ، به تجربه ی من انگلستان در صدر جدول سرزمین های تولید کننده ی معطرات نشسته است ! چطور ؟
جزیره ای ست کوچک اما همه ی طبیعت و تجارت کره ی زمین در دست اوست !
شاید اکنون ضعیف تر شده باشد بدلیل رقابت لیک قبلا امپراطوری ای عظیم بود .
آنچه پیش از او ، امپراطوری ی ایران داشت از شرق تا قسمتی از غرب ، هزاره ی دوم بریتانیا داشت . لیک ایران امپراطوری ی قلبها بود و بریتانیا روش استعمار پیش گرفته بود .
از بحث خارج نشوم :)
یادم هست در یکی از سفرهایم به تهران برای مراجعت به دفتر شرکت ، بسیار عجله داشتم .
تند تند قدم میزدم . ناگهان دیدم بوی یاسی قوی و پرپخش و آشنا به مشام ام رسید !
مدتها بود دلتنگ درختچه ی یاس پدربزرگ بودم که پس از مرگش با وجود تلاشهای بسیار همه خصوص مادربزرگم به حفظ ، خشکیده بود !
مادربزرگم میگفت قهر کرده است . میگفت پدربزرگ هر روز با او صحبت میکرد و نوازش اش میکرد و قربان صدقه اش میرفت . همین درختچه ی کوچک مشهوریتی بزرگ داشت در محل به عطرافشانی ! یاس سخی !
ایستادم ! به کل یادم رفت که تعجیل دارم به رسیدن به دفتر شرکت !
اطرافم را نگاه کردم که ماخذ را بیابم . درختچه است ؟ عطری نشسته بر تن رهگذران است ؟ کدام نفر ؟ چند متر جلوتر چراغ عطرفروشی ای چشمک میزد . رفتم بسوی اش . هر چه نزدیک میشدم بر غلظت رایحه افزوده میشد .
از پشت شیشه دیدم فروشنده مشغول تست چند شیشه عطر برای یک خانم بسیار شیکپوش است . وارد شدم . بخوبی مشخص بود برایم که رایحه ی چندین عطر با هم ادغام شده اند . روی ویترین را که نگاه کردم دیدم بله ، چند شیشه روی پیشخوان است .
اما رایحه ی یاس قویتر از همه نمایان است و به مشام میرسد . دنبالش گشتم . همین شیشه در دست فروشنده بود و مشغول توضیح بود .
ساکت ایستادم و گوش دادم . اکنون داشت از قدرت انتشار میگفت .
نگاهش به سمت چرخید و گفت بفرمایید .
گفتم رایحه ای از یاس سفید بر من رسید !
بلافاصله نگاهش به طرف آن زن چرخید و نگاهی معنی دار به او کرد که یعنی : دیدید گفتم
! در فروشگاه ، پچولی ، زنبق و سوسن ، وتیور ، کمی لاوندر ، خزه ی بلوط ، رز و شمعدانی نیز به مشام میرسید اما معلوم بود که متعلق به چندین عطر است و ادغام شده اند . باز هم بودند لیک من دقت نکردم و سریع عبور کردم از آنها . ایضا یاس کبود که فرکانس و تواتر اش متفاوت است و سنگین تر است از یاس سفید . یاس سفید زلال تر است و سبک تر و روان تر اما یاس کبود نیز عشق خود دارد و عشاق خود !
فروشنده عطر را به سمت من آورد که تست کند .
کت و پالتو ام را در آوردم و به او گفتم بر انتهای آستین پیراهن ام لطفا اسپری کنید .
ایضا بر دستمال جیبی ی سفیدم که از جنس نخ خالص است .
قیمت اش یادم هست که گران بود اما نه خیلی زیاد . با خود گفتم در طول جلسه تست میکنم و سپس جهت خرید باز میگردم اگر مقبول بود .
در طول حضورم در شرکت ، خودم که عاشق اش شدم بماند بسیاری از همکاران ام نیز بازخورد دادند خصوص خانم های همکار .
دستمال ام بیرون اطاق جلسه و نزد خانم ها بود و خودم داخل اطاق :)
گاهگداری که سکوت در اطاق حکمفرما میشد از پشت درب شیشه ای میشنیدم که خطاب به هم میگفتند : این آقای سخی چه عطرهایی میزند ! هر بار یک بویی میدهد ! عطرهاش با همه فرق دارد ! از کجا میخرد این عطرها را ! یادت باشد بپرسیم ازو :) اسم این رو گفت ؟ نه نگفت !
و من به این فکر میکردم که ای داد بیداد !
اسمش را یادم رفت بپرسم ! فقط یادم هست یاسمین داشت درونش . اما انگلیسی بودنش و شکل و شمایل شیشه اش دقیقا در ذهن ام بود . حال اگر بگویم نمیدانم نکند فکر کنند که نمیخواهم نامش را بگویم :)
جلسه طول کشید . فروشگاه بست . همان شب هم بازگشتم . مدتها بعد عکسش را در یک سایت پیدا کردم که البته موجود نداشت .
دوستانی که مثل من از عشاق یاس اند اگر یافتند غافل نشوند ازین عطر ناز !
یاس در بسیاری از عطور شرقی یافت میشود . یاس یکی از ارکان عطور شرقی ست .
لیک تفاوتی وجود دارد در یاس های عطور شرق با عطور ممتاز برندهای نامی ی غرب .
عطور شرقی یاس هایی با خلوص و غلظت بالا عرضه میکنند اما غربی ها غلظت را طوری تعدیل میکنند که از کیفیت و پخش کاسته نشود لیک ملایم تر و متعادل تر جلوه کند تا از تیزی و تندی ی رایحه ی یاس که ناشی از غلظت و خلوص بالای اسانس روغنی ی آن است کاسته شود .
اینطور احتمال آزار به لذت تغییر میکند .
اینگونه ، یاس لذیذترین میشود الحق !
زیبا ، زیبا ، زیبا :)
یکی از دوستان کارشناس ام میگفت : این برندی شایسته است در تنظیم و تقدیم روایح گلی .
میگفت نمونه های بسیاری ازین موارد در این برند موجود است . مثل نمونه ی رزهای سفید !
عطرهای انگلیسی تاج اند بر سر دنیای عطور و روایح از نظر من . گل سر سبد اند .
هر کجا یافتید ( هر کدام از برندها را ) به راحتی از ایشان عبور نکنید و دقت و توجهی مضاعف کنید بر آنها . ارزشمند اند !
ضمنا خیالتان از باب کیفیت آسوده باشد .
هر کدام از برندهای انگلیسی نسبت به همطرازان خود ، یک سر و گردن بالاتر ایستاده اند !
یادم هست کلاس چهارم ابتدایی بودم که اولین عطر انگلیسی ام را خریدم که نامش شو من بود و هنوز هم شیشه و جعبه اش را به یادگار حفظ کرده ام هرچند خالی ست لیک رایحه اش هنوز با قدرت نمایان است :)
عطری گرم و ادویه ای بود که زنجبیل حضوری قویتر داشت از دیگر نت ها . آن موقع از نت شناسی سر در نمی آوردم اما برخی نت ها را که در اطراف ام و در آشپزخانه و باغچه ها و پارک ها و باغ ها بودند میشناختم از کنجکاوی و علاقه .
صدها شیشه را دور انداخته ام لیک این یکی را دل ام نیامد :)
اولین باری بود که عاشق شدم :)
عاشق دختری بنام کاترین که همسایه ی روبرویی ی ما بود و با خبر بود از علاقه ام و مداااام خود را نمایان میکرد بر من از پنجره ی اطاق اش :))
من هم به هر بهانه ای دم درب خانه بودم :)
نمیدانستم عشق چیست اما میدانستم که مدااام باید او را تماشا کنم :) درون قلب ام چیزی حس میکردم و تماشایش لذت و شعفی عمیق بر من میبخشید :)
ای داد از عبور دنیا !
ای داد از بزرگ شدن از جسم !
که چه کوچک میشویم از روح !
دوستان عزیزم ، زیباترین ِ عطر یاس ها تقدیم به شما با لبخند :)

جناب سرافرازی عزیز
سلام ها و ارادت ها
شما خود حق ها به گردن این خانه و تعداد بیشماری از اعضای خاموش آن دارید به تقبل زحمات بیشمار در راه نمایی و مساعدت .
من تنها چند چیز میگویم :
هر کس کار خود کند .
قضاوت را به خریداران بسپاریم .
ما فقط راهنماییم و خادم .
عطرها را نقد کنیم و نه عطربازان یا عطردوستان را !
ساده است :
سخی می گوید فلان عطر خوب است به این دلیل و من تجربه ی خوبی از آن کسب کرده ام .
مثلا سرافرازی عزیز میگوید : من هم استفاده کردم خوب نبود به فلان دلیل و تجربه ی خوبی نداشتم !
قضاوت با خریداران !
که بی شک ، عده ای میگویند با فلانی موافق ام و عده ای میگویند با بهمانی موافق ام . چرا ؟
چون سلائق گوناگون است .
سودش را کسان دیگر میبرند و مشکلات و دلخوریهایش سهم ما میشود :)
چه کاری ست این :)
برای شخص من فقط دوستی ها مهم است .
همه ی عطرهای جهان فدای یک طپش قلب بین دو نفر به مهر !
این عقیده ی من است که شاید اشتباه باشد .
ارادت ها

الله و اکبر !!
شما ببین چه کارها که نمیکنند !!
به جای ایشان به شما زنگ زده اند تا موجبات دلخوری را بین شما ایجاد کنند !!
من بلافاصله پس از خواندن این مطلب متوجه شدم که ماجرا چه بوده ! چطور ؟
چون جناب پروفسور یک بار با من تماس گرفتند . همین چند روز پیش . چنان موءدب و با شخصیت اند که از محالات است صدور چنین عملی از ایشان !
حتی راجع به مخالفان بسیاااار با ملاحظه و با دقت سخن میگفتند . چند بار به آزمایش وادارشان کردم به قضاوت !! قضاوت نکردند و فکورانه عبور کردند ! و مهمتر :
راجع به شخص شما بهترین جملات را گفتند !
بنا به این دلائل ، بر من بسیار روشن بود که ماجرا چیست !
نمیدانم بخندم یا بگریم واقعا !
چه میتوان گفت جز بالاترین حدود تعجب ازین ماجراهای عجیب که تنها یک منظور پشت اش هست :
بزرگان این خانه باید حذف شوند !
به هر قیمت !
به هر توان !
به هر راست و دروغ !
که چه بشود ؟
قضاوتش با دوستان :)

ارژنگ عزیزم سلام
شما اهل عدالت بودی و اهل وصل کردن .
اهل تمسخر و فصل کردن نبودی !
عجیب است برای من که تو از دوستان قدیمی ما هستی و اشراف کامل داشته ام بر شخصیت و منش شما !
چه چیز باعث این تغییر بزرگ شده ست ؟
تو بارها با پادرمیانی های بجا و درست اسباب برقراری ی دوستی ها بوده ای درین خانه .
هر چیزی را از هر کس باور میکردم الا تمسخر را از شما !
:)

دپر عزیزم
سلام ها و ارادت ها
به موازات فرمایشات شما و در راستای تایید صحت آنها :
این خانه ، خانه ی بوی خوش است .
آنچه درین دنیا ، تحت نام عطر ، به مایع ، تولید میشود ، اینجا باید نقد شود .
آنچه که بوی خوش دارد .
عناصر ، مواد ، گلها و بالاخص عطرها که ماحصل شناخت آن مواد و آن عناصر است .
هر مایعی که بوی خوش دارد .
بادی اسپلش ، ادو فرش ، ادوکلون ، ادوتویلت ، ادوپرفیوم ، پرفیوم ، پیور پرفیوم ، اکستریت د پرفیوم . هر چه .
نقد اماراتی ها زیاد شده اینروزها ؟
پس جناب اسعدی یک آفرین و یک تشکر ویژه طلبکارند بابت این تلاش بزرگ خستگی ناپذیرشان در تقدیم و هدیه ی دانش و تجربیاتشان به ما !
من اگر مخالف عطور اماراتی ، غربی ، خارجی ؛ ایرانی یا هر دسته ی دیگری هستم ، باید بجای اینکه به ریویو دهندگان آنها بگویم : آهسته ، به خودم بگویم : تندتر برو که جا نمانی !
اگر فکر کرده ام اینجا مسابقه است یا فکر کرده ام این خانه فقط مخصوص عطور گرانبهاست ( که اتفاقا رکورد دار امارات است ! )
در حالیکه اصلا مسابقه ای در بین نیست و اصلا این خانه تعلق به گروهی خاص ندارد بلکه فقط امروزه عطور اماراتی بخاطر تلاش خستگی ناپذیر جناب پروفسور اسعدی ی عزیز ما پر نقد تر و پر تکرار تر شده اند که به همین بهانه از ایشلن سپاس ویژه دارم و از خدا برایشان طلب انرژی !
آفرین بر ایشان باد .
من ناراحتم ؟ خب تلاشم را بیشتر کنم تا عطور مورد علاقه ی من نیز پر تکرار شوند !
اگر از دونده ی جلویی ام عقب افتاده ام نمیشود که پیراهن او را بگیرم و بکشم یا تمسخرش کنم که از سرعتش کاسته شود !!
تلاش خودم را مضاعف کنم :)
اصلا ناراحتی برای چه ؟؟
عطرهای غربی روی دست عطرفروشان باد کرده است ؟؟
البته که خیر ! آنها علاقمندان و خریداران خود را دارند .
یادمان نرود :
هر خانه با شرایط محیط تغییر میکند !
سفره ی خانه ی من تغییر کرده است .
خریدهای من تغییر کرده است .
هزینه های من تغییر کرده است .
روش زندگی ی من تغییر کرده است و رنگ و بوی شرایط حاضر را گرفته است .
این اجتناب ناپذیر است .
مقاومت بیهوده است !
کمی دقیق تر و ریز تر ببینیم ، همه چیز روشن ، واضح و هویدا میشود !
ناله کردن فایده ای ندارد بلکه تلاش .
ضمنا :
خار چشم خود را ببینیم بجای خار پای دیگران !
ارادتها خدمت دوستان عزیزم

سرکار خانم افسانه سالمی نازنین
سلام و ارادت
با کمال میل سرکار خانم .
دریافت شماره ی من بر شما مجاز است . از عطرافشان عزیز دریافت کنید به قید تشکر حقیر از پرسنل عطرافشان بابت قبول زحمات .

دوستان عزیزم سلام
بررسی ی سریع عطر اجمل انتایس مردانه با غلظت ادوپرفیوم و حجم ۷۵ میل .
خیلی وقت است که من عطر نخریده ام .
ترک کرده ام :)
اعتراف میکنم که این ترک برایم سخت ترین بود و هست !
نیک میدانم اگر یک شیشه بخرم ( که از زمان ترک ، برایم سخت بود و اکنون با این شرایط حاضر ناممکن است ! ) دوباره شروع میشود !
از نان برایم واجب تر بود !
این را گفتم که بگویم چند سالی هست که از عطرهای اجمل بی خبرم .
البته آن زمانها هم زیاد خرید نمیکردم از عطور اماراتی و بیشتر روی عطور غربی زوم و توجه داشتم . چرا ؟
چون عطرهای اماراتی را حتما باید باتل کامل میخریدم ( هم بدلیل قیمت مناسب و هم بدلیل علاقه به استفاده ی بسیار ) اما عطور غربی را دکانت میخریدم .
میترسیدم که زیاد زوم کنم بر اماراتی ها چون مجبور بودم بخرم . از حدود ده سال پیش به اینطرف دیگر اماراتی ها را تست نکرده ام مگر به سفارش و درخواست دوستان .
تست درست که یکسال طول میکشد .
لیک روش تست سریع من اینگونه است :
ابتدا سه پاف از فاصله ی ۵ سانتی متری به روی زیرپوش ام در ناحیه ی جناق سینه و در یک نقطه .
اینگونه در مدت ۲۴ ساعت قدرت پخش را بررسی میکنم . با رایحه کاری ندارم .
فردا سه پاف بر وسط دستمال کاغذی ی تا شده برای کشف نت ها و عملکرد بر پارچه .
روز بعد سه پاف بر خط داخلی ی آرنج برای کشف نت ها و عملکرد بر پوست .
و در انتها همزمان بر دستمال و پوست به جهت قیاس سرعت انتشار نت ها و مقایسه ی زمان انتشار نت ها و کیفیت انتشار آنها .
کشف روایح جدید ، امروزه برایم زیباترین و هیجان انگیزترین قسمت این عشقبازی ست
گویی قرار است با یک شخص بسیار مهم و تاثیرگذار بر زندگی ام ، دیدار کنم :)

عکس این عطر را در عطرگرام جناب اسعدی ی عزیزمان دیدم .
مطلبی نوشتم . سپس خواندم که این عطر در ایران موجود نیست ! هرچند که بر همه ی روایح عشق دارم به کشف لیک چون خواندم که در ایران نیست هیجان ام مضاعف شد !
من از کسی مهر طلب نمیکنم مگر اینکه شخص خصائص ویژه ای دارا باشد .
خواهش کردم چند پاف برایم ارسال کنند لیک اهالی ی دل مهرافشانی ی خویش کنند !
مثل موسوی عزیز و ایرج مهربانم .
نمیدانستم جناب اسعدی در تبریز تشریف دارند .
داستان تبریز بر من عجیب است ! از سال ۷۶ که آنجا و در سد ستارخان بودم تا امروز !
همکاران ام متعجب بودند از علاقه ی تبریزیان به من ، همیشه این را با تعجب فراوان میگفتند !!
لطفهای بیشماری از تبریزیان دریافت کرده ام خصوص بزرگترین ِ این الطاف را مدتی پیش !
جناب اسعدی لطف کردند و یک شیشه به لطف هدیه و ارسال کردند که بدینوسیله از ایشان سپاسگزارم با طپش قلب به مهر :)
چون آب حیات به کام مخمور چشم براه :)

مایع این عطر به رنگ سبز مایل به قهوه ای ست هم زنانه هم مردانه اش . مردانه اش کمی پر رنگ تر است . لیک متعجب شدم از رنگ مثبوت در صفحه که ابتدا فکر کردم عطری دیگر است لیک جناب دکتر فرمودند اینکار بجهت تمییز عطور زنانه و مردانه ی این عطر به عمد صورت پذیرفته و رنگ مایع عطر آبی نیست .
کلمه ی " شهد " که جناب اسعدی بر برخی عطور منجمله همین عطر الحاق و الصاق میکنند مرا به شدت به کشف تشنه میکند :)
الحق که شهد است این عطر !
حدس میزدم که از اهالی ی خانواده ی دانهیل براون باشد که البته حدسم اشتباه نبود هرچند نسبتی دور با هم دارند :)
عطری بشدت خاص است . بر ایشان نوشتم این عطر پور سینای پزشک حکیم میتوانست باشد در خلوت !
اول ضعف آن را بگویم که البته ضعف نیست بلکه کاملا انتخاب شده به صحت است و در انتها اشاره خواهم کرد دلیل اش را .
تست اول آزمایش پخش بود که مقبول نبود .
برای پخشِ بهتر باید بر پوست اسپری شود لیک بر پوست به سرعت ، پله ها را سپری میکند و به درای داون میرسد ، نت ها را مخفی در ذهن و سپس درای داون را به منظوری خاص هویدا میکند !
برخی از نت های آن اگر بر پوست اسپری شود ، قدرت دیدار به کشف ندارند لیک خواه نا خواه در ذهن مخاطب ثبت میشوند !
در این عطر از دو نوع مشک استفاده شده ست . اگر بر پوست اسپری شود درای داونی بینهایت زیبا از نمایش تنها مشک دارد در کنار زنبقی بسیار ملایم . یک مشک سفید با کیفیت !
لیک بر پوشاک بعلت پایداری ی نت های قلب ، مشک تنها نیست !
ماندگاری ای مثال زدنی دارد بر پوشاک !
چیزی در حدود ۲۴ ساعت .
هر از چند هنگامی ، نسیمی ملایم از رایحه ی زیبای آن بر شما میرسد و از محالات است باعث لذت شما نشود !
نت های آن را بایست از اسپری بر پوشاک کشف کرد !! اینگونه عطور منظوری در خود نهفته دارند !
لیست نت ها کامل مقیود نیست در صفحه اش
از گلها فقط رز و یاس را دارد که سایه ای از شمعدانی را هم نمایان میکنند . یاس از رز قوی تر است . رز بسیار ملایم و در سایه نشسته حال آنکه یاس در زیر نور نیمروز میرقصد .
سپس با خسته شدن یاس ماجرا معکوس میشود ! ( پوشاک )
مشک از ابتدا تا انتها حضور دارد . در تاپ نت حضوری عجولانه دارد ، در قلب خسته شده و در سایه استراحت میکند تا در درای داون دوباره پرقدرت حاضر باشد !
پچولی و وتیور وقتی در کنار هم مینشینند ، زیاد از فلفل صورتی یاد میکنند !
زنجبیل حضوری نمایان دارد از ابتدا که تند میرقصد تا انتها که خستگی اش هویدا میشود !
از میوه ها ترنج و هلو و ماندارین را دیدم لیک هر سه کنار سن ایستاده و تنها دست میزنند !
هرچند وقت یکبار هم حرکتی به کمر میدهند :)
ماندارین بر صحنه ی پوست فعالتر است به وضوح .
از سیزینه ها ، ریحان و سرو کوهی که البته ریحان را بارها به قامت میبینید حال آنکه سرو گاهگاهی آن وسط در بین جمع دیده و باز محو میشود .
بر پارچه در انتها فلفل سیاه نیز نمودار است .
بر سن ِ پوست از زنبق خجالتی هم دعوت میشود که رقص زیبایش را نمایش دهد لیک درست است زنبق زیبا میرقصد اما بسیار خجالتی ست در این مجلس ! لیک دعوت مشک را نمیتواند رد کند !
کلا این نت ها را ازین عطر زیبا دریافت کردم :
مشک ، مشک سفید ، رز ، یاس ، شمعدانی ، زنبق ، پچولی ، وتیور ، فلفل صورتی ، فلفل سیاه ، زنجبیل ، ترنج ، ماندارین ، هلو ، ریحان ، سرو کوهی .
یک رایحه ی مخفی هم در این عطر هست که دقت بسیار میطلبد و تنها در پارچه حضوری مرموز و اسرار گونه دارد و خود را لو میدهد : انگبین !
برخی از این نت ها بر پوست نمود واضح تر دارند و برخی بر پارچه محسوس تر اند .
عطری خود دار ، درونگرا و مرموز است !
بر این عطر دقت بسیار کرده اند لیک نخواسته اند بر آن هیاهو کنند . خواسته اند مرموز و مخفی و ناشناس بماند . کلمه ی شهد توصیفی مناسب است بر این عطر . حجم ۷۵ میل آن نیز ادله ای ست بر این مدعی !
به نظر من و بر حسب تجربه ام ، این عطر را برای قرارهای دو نفره ی نزدیک ساخته اند که در آن ، تمام سعی خویش کرده اند تا بیشترین تاثیر را از حیث " شخصیت سازی " و کمال پروری از یک مرد تمام عیار لیک عاشق پیشه و قدر شناس در ذهن زن متبلور و ثبت کنند به قسمی که فراموشی بر او میسر نباشد !
پخش کاملا کنترل شده و تفاوت نمادین بر پوست و پوشاک دقیقا ادله ی این مدعی ست !
این قاعده ، یکی از مکشوفات و تجارب شخصی ی مهم عطربازی ی من است .
به قسمی که نت ها در مایع عطر حضور دارند و در ناخودآگاه ذهن مخاطب ( زن ) ثبت میشوند لیک نمایان نبوده و حضوری اسرار گونه و مرموز دارند و برای بیرون کشیدن آنها از مخفیگاه بایست آنها را بر پوشاک اسپری و نمایان کرد !
خصوص حضور زیباترین و ملایم ترین مشک ، انگبین و زنبق در درای داون بر پوست راز جادویی ی تاثیر گذاری و تاثیر پذیری در زنان است که باید از نزدیکترین فاصله با نفس های عمیق ثبت در ذهن شود !
اینگونه عطور ، همان جنس عطرهایی اند که مخاطب ، خود نمیداند چرا و چگونه اسیر آن رایحه و پوشنده ی آن اند !
بدنبال پاسخ میگردند لیک نمی یابند !
عشق ، غرور ، وقار ، منش و یگانگی را علت و پاسخ میدانند !
اعتراف میکنم تا کنون بر هیچ عطر اماراتی ای چنین دقیق نشده ام ! دو روز است که بشدت بر این عطر زوم کرده ام و تمام انرژی ، تجربه و سواد خویش بر این عطر خرج کردم در پاسخ به لطف جناب دکتر اسعدی عزیز :)
چنین کار مشابهی نیز بر ایرج عزیزم بدهکارم لیک متاسفانه عطر نایاب ارسالی ی ایرج عزیزم در عطرافشان صفحه ندارد و باز متاسفانه من ساختن صفحه در عطرافشان را بلد نیستم :)
عطر ایرج که عکس اش در عطرگرام ام هست ( مونتانا )
یکی از زیباترین عطور ایتالیایی ست که نت هایی در آن است که به غایت میپسندم !
مثل اکالیپتوسی خاص که در ویکس های قدیمی ی انگلیسی بود که یک شیشه اش را دارم !
رنگ کارتن و شیشه اش با شما سخن ها میگوید :)
ایرج عزیزم ، عرض احترام و قدردانی !
ایضا موسوی ی نازنین ام ، عرض سلام !
جناب دکتر اسعدی ی عزیز ، امید که قطره ای در پاسخ به دریای لطف و مهر شما تقدیم شده باشد
با احترام به همه ی دوستان عزیزم