Maison Francis Kurkdjian - Baccarat Rouge 540

بوی دریا با نبات زعفرونی میده 😅

دوست داشتنش سخته ، اما اگه بتونی دوستش داشته باشی ترک کردنش سخت تر !!!

واقعا شیکه و پیچیدگی خاصی که در نت هاش وجود داره اون رو خاص و متفاوت میکنه.اولش تم عطر بیشتر زنانه است به نظرم و بعد کمی مردانه میشه ولی کاملا یونیسکس هست و مناسب هر دو جنس.به نظرم کسی که سلیقه بویاییش عطرایی مثل لاویه بل و لاو پوشن اوریفلیم و این سبک عطرها باشه میپسندش:)

این عطر رو میشه تو هوای گرم هم استفاده کرد یا اذیت کننده میشه؟

چند وقت پیشا داشتم توی خیابون راه میرفتم بعد یه دختر خانوم شیک و خوشتیپ از چند متری از جلوی من رد شد باوجود دوتا ماسک و فاصله زیاد کاملا بوشو متوجه شدم 🥲🥲
بوی لوکس زعفرون کاملا ازش میباره
یه بوی سنگین اشرافی داره از اون آدمای سرد بی احساس که از بالا به همه نگاه می‌کنه🙃
باید تستش کنید یه کمم بمونه بعد تصمیم بگیرید به نظرم یه عطر همه پسند و عامه نیست
خیلی سلیقه ای این عطر ....🌱

نمیدونم چرا بر خلاف نظر عموم هیچ وقت رایحه اش رو دوست نداشتم و به نظرم با چنین قیمتی ارزش خرید نداره اگر چه یه عطر یونیک و منحصر به فرده ولی گرند سویر فرانسیس کورکجیان رو خیلی دوست دارم و جزو عطرهای مورد علاقه منه.

نمی پسندم این عطر،چون خوشم ازش نمیاددددد،وقتی تو ی سایت نمیتونی آزادانه نظرتو بگی با ترس لرز میگی،مبادا قشون کشی کنن،بریزن روت دیگه وای به حال جامعه،نمیپسندم چون خون تو از خون من رنگینتر، نمیپسندم چون تو بالا نشی ما بیغوله نشین نمیپسندم چون وقتی نظرات بی ادبانه بعضی افراد مثلا باسواد و روشنفکر با هم نوعم میبینم حتی اگه عاشق عطر باشم دیگه با دیدنش خاطره خوب برام تداعی نمیشه،وحی که نازل نشده همه عاشق این عطر باشن،نمیپسندم چون داری نظرتو به زور به دیگران تحمیل میکنی،هرچی هستی هر که هستی نظرتو بده برو،منتقدم هستی در کمال ادب نظرتو بده نه خودتو بالا ببینی و دیگران هیچ هرکه به اندازه خودش شخصیت شعور و سواد داره حالا یکی نمیاد داستان حسین کرد شبستری بنویسه خالصانه نظرشو میگه بی سواد نیست،حس بویایی دیگه بو میکنیم نظر میدیم به همین سادگی،حالا تو اگه عاقل باشی به نظرات اکتفا نمیکنی قبل خرید چون ممکن یهو بوی جوراب گراز آفریقایی بده،اخه چقد ی نفر میتونه بی نمک باشه

ایمانوئل کانت دو تا جمله ی جالب داره ( از نظر من ) :
1 - چون ما قادر نیستیم خلقت رو به شکلی که واقعا هست حس کنیم ، پس به ناچار خلقت خودش رو به شکلی درمیاره که ما بتونیم حس کنیم !
2 - زمان و مکان امری بیرونی و خارج از ما نیستن بلکه درونی هستن ...

به نظر من حس بویایی انسان در ردیف بندی حواس پنجگانه در انتها قرار داره ، به این معنی که در زمان بوییدن یه رایحه ، درسته که حس بویایی از طریق بینی درجا فعال میشه و پیام رایحه رو به مغز انتقال میده اما مغز برای تعبیر و تفسیر این رایحه ابتدا از بینایی و چشایی و شنوایی و لامسه درخواست کمک میکنه برای تحلیل این رایحه ...

به همین دلیله که ما بلافاصله بعد از بوییدن یه عطر ، یه تصویر ، اتفاق ، شخص یا جمله و یا تماس فیزیکی با مکان و زمان و فیزیک شخص خاصی برامون تداعی و بازیابی میشه از طریق حافظه !

به عبارتی در بین حواس ما ، به نظر من این حس بویاییه که بیشتر از بقیه به قول کانت نمی تونه رایحه رو به گونه ای که واقعا هست دریافت کنه ، پس به ناچار رایحه خودش رو به گونه نشون میده ای که ما با حافظه ذهنی و عاطفی مون می تونیم دریافت کنیم ...

بنابراین این که کسی میاد زیر عطری مینویسه : بوی لوکس ، لاکچری ، ثروت میده ، یا کسی میاد میگه بوی بتادین ، سوختگی و لوله آزمایش و ... میده ، به نظر من هرکدوم کاملا حق داره ! اون عطر خودش رو برای اون شخص به اون شکل معرفی کرده ...

چیزی که بد و زشته و در طول تاریخ همیشه یکی از دلایل مهم درگیریا و نبردای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و مذهبی و غیره بوده اینه که شخصی یا اشخاصی اصرار دارن که برداشت شخصی خودشون رو درباره ی خلقت ( دین و عقیده و جامعه و فرهنگ و سیاست و ... ) به دیگران تحمیل کنن ...

اشخاصی هم مث شخص بنده پیدا میشن که دوس دارن بجای درونی کردن خلقت و تعبیر و تفسیرش ، از خودشون بیرون بیان و خودشونو بدن دست خلقت تا تعبیر و تفسیرشون کنه . به همین دلیل من عطر رو میخرم و خودمو میدم دست اون عطر تا ببینم بدن من چه بویی میده و اون عطر چه برداشتی از من میکنه ، نه این که اون عطر چه بویی میده و من چه برداشتی ازش می کنم ... :/ دیونه ام خودتونید . شب خوش ..

چند بار دوستانی که این عطرو پوشیده بودن و کنارشون بودم بوی شیک و اشرافیش به مشامم خورد و واقعا لذت بردم ازش
درسته شیرینه اما دلو نمیزنه
با اینکه به نظرم این عطر بیشتر میل زنونه داره اما حیفم اومد جاش خالی باشه بین عطرام

در این روزِ هُرم گرما، چشم به راهِ برف‌ نشسته‌ام...! عطری که تمام عناصرش آب‌پز شده و مابین خطوطِ منزویِ خود چگالی خلسه‌آور از بلاد شهدها را پنهان کرده. این کریستالِ حرارت دیده. حضرت فن‌کویل گرمایشی! برخی از کاربران معتقدند حسی شبیه به بوییدن بتادین را تداعی می‌کند یا بخورِ دل‌آشوب، نمور، چسبناک و شیرینی که به‌هنگام گداخته شدنِ نبات به مشام می‌رسد. من این اثر را دوست نداشته، ندارم و نخواهم داشت اما کمی طرفدارانِ این سرمشقِ فراق را دوست داشته باشیم؟ بله؟ دوباره و دوباره استشمام‌ش کردم؛ و سه‌باره! فهمیدم که حقیقت است دقیقا همین نبات است و همان بوی بتادین را می‌توان از خاکِ گرمادیده‌اش دریافت کرد. گاهی اوقات با خود فکر می‌کردم چطور یا چگونه است که باکارا روژ این قابلیت را دارد تا از حاد شدنِ وضعیت خراش‌های سطحی و عفونی شدنِ زخم‌های کوچکِ دیواره‌ی قلبِ دوست‌داران خود جلوگیری کند!؟ بتادین! توگویی کارش از بین بردن میکروارگانیسم‌هاست. این عطر از جراحت‌هایی که با خنجر سردِ دروان به تن و جانِ تکیده‌ی شما وارد شده پرستاری خواهد کرد. فریاد می‌زنند بتادین شنیدیم کسی زمزمه می‌کرد مادر! چه کسی حق دارد؟ هردو! باکارا روژ را برروی گاز استریل اسپری کنید و برروی قسمت‌های جریحه‌دار روح‌تان بگذارید. اما مراقب باشید؛ احتیاط! بافت‌های درونی را به‌آن آغشته نبایست کرد. زیرا باعث تحلیل و تخریب خواهد شد. بسیار مهم است که بدانیم بتادین را چقدر، چگونه، چه‌زمان و به چه منظوری استفاده کنیم! کرکجیان شاعرِ عطرسازهاست و این شعرِ دوپهلو را زمانی که رودخانه‌ی تخیل به صخره‌ی شیرینی‌های مضطرب برخورد کرده سروده است...! شاعران را باید درک، لمس و مراعات حال‌شان را کرد. گاهی یک شعر را فقط باید شنید، گاهی باید از رو خواند و گاهی باید بدون قضاوت با آن زندگی کرد... پیش می‌آید گاهی شعری که برای من بی‌اهمیت است اشکی محزون را از چشمانِ غم‌دیده‌ی یک عاشق سرازیر می‌کند! شعرها بینی نمی‌شناسند... تنه به ثقلِ بشر می‌زنند. سرزمینی نامرئی مابین قلب و جهانِ خلا!