انگاره «هندسه مقدس» مهمترین سرچشمه الهام برای خلق «عود فور گریتنس» است؛ انگارهای که در همه نمادها و نقوش (و حتی بوی عود) با نیرویی قدسی حک شده است و پیوندی پنهان و اسرارآمیز با جهان هستی دارد. بوی عود هم همچون همین انگاره هندسه مقدس، شما را به سطحی والاتر از جهان ماده میبرد تا بتوانید تمامی تکاپوی کیهان را احساس کنید. بوی عود نهتنها بدن شما را آرام میکند، بلکه احساسات و عواطف پیوندخورده با روح شما را جلا میدهد. کمپانی اینیتیو پارفومرز با «عود فور گریتنس» به سرچشمه پنهان قدرت دست یافته و عطری هوسانگیز، جادویی، غنی و روحنواز ساخته که بوی عود از ابتدا تا انتهایش را فرا گرفته است. آمیزه غلیظ و ناب از انواع عصارههای عود در این عطر با یکدیگر آمیخته شدهاند تا آکوردی بسازند که همه سویههای تاریک، ادویهای، شیرین و دودی عود را بیدار کنند نهایتا اکسیری پیچیده، انرژیزا، فریبنده، خلسهآور و شگفتانگیز داشته باشید. رایحههای ادویهای زعفران و جوز هم غنای این عطر را بیشتر کردهاند، درحالی که رایحه اسطوخودوس توانسته است سویههای سکسی و مردانه آن را بیشتر کند. جالبتر اینکه «عود فور گریتنس» به یک اندازه هالهای سکسی به مردان و زنان میدهد. اگرچه شاید بعضیها بگویند نمیتوان یک عطر را برای همه مناسب دانست، اما واقعا «عود فور گریتنس» را نمیشود طور دیگری توصیف کرد. این عطر آنچنان با الگوهای پنهان جهان هستی سازگار و همخوان شده است که باید همه مردم جهان با بوی جادویی و باورنکردنیاش آشنا شوند.
نوع عطر | ادو پرفیوم |
برند | اینیشیو پارفومز پرایوز |
طبع | گرم |
سال عرضه | 2018 |
گروه بویایی | چوبی ادویه ای |
کشور مبدأ | فرانسه |
مناسب برای | آقایان و بانوان |
اسانس اولیه | اسطوخودوس ، جوز ، زعفران |
اسانس میانی | عود |
اسانس پایه | مشک ، نعناع هندی |
و من نفس میکشم در هوایِ این تیرگیِ آغشته به نور.
این تضادِ کشدار...!
اینیشیو عود فور گریتنس. سونامیِ سرخِ زعفران بر پیکرِ تیرهی آگار، جوز و پچولی. ثقلِ این اثر نه عود بلکه عمودِ بیامانِ زعفران است! عطری مالامال از هویت، چارچوب و تشخیص که با عودِ جدا بافتهیِ خویش به قلبِ خودشناسی چنگ میزند و جریانهای شِبه آروماتیک را از اسطوخودوس به سرقت میبرد، از جیبِ جوز عکسهای نوستالژیکِ اسپایسی خارج و به لبانِ دود بوسه میزند. کمی رزین میشناسد و زعفران هرکار که خواست میکند با ما و این عطر که لبههای داغ، دربرگیرنده وُ نیمه شیرین دارد و آن طرفِ سکهاش آرام باتو میگوید : بو بکش مرا! دوست داری چرمِ رویای تو باشم؟ تو که دیوانهای از این تخیل و تسلیم میگویی بله و حادثه به سمت چرم میرود، شاید خطوطی محزون از فلزات و اتمسفری به غایت خشک! تخت پادشاهی چوبهای ترکخورده است، احوالات خاکی، مشک و پچولیِ غمزده وُ شناس... عطری که درآن سینوسیِ نت و آکوردها نهتنها لمس بلکه حتی شنیده میشوند! تعجب ندارد، زیرا سرزمینی که در آن آگار پادشاه، جوز پچولی اسطوخودوس مشک سرباز و زعفران ملکه باشند قطعا افسانههایش رنگِ جنون به خود خواهد دید. عود اینجا تیره و یکدنده است اما خشن یا زخموزیلی نه. میلهای معبدی و خانگاهی هم ندارد؛ وجودش تهی از جهل و نعرهکشی است. شخصیتی درونگرا دارد و ایضا مستقل!
در اینجا دوجریان شیمیایی نقش ساحره را بازی میکنند. یک. روایتی اینداستریال شبیه به بوییدنِ پلاستیکهایی که مستقیم از مشتقات نفتی ایجاد شدهاند. اما باعث تخریبِ زیباییِ کلی یا ایجاد حس بد در سیستم بویایی نمیشود. دومی رایحهای است تلخ و تند؛ یادآورِ بویِ گریسهای نسوز! این یکی هم زننده نیست و حس انزجار منتقل نمیکند. چهبسا تمام اینها به هرچه تیرهتر شدن فضا کمک هم میکنند.
*سرزمین این عطر در جغرافیایِ سایهها واقع شده اما عمقِ آن قابل اندازهگیری است و شاید'بسیارکم پیچیده باشد اما بههیچوجه اگزوتیک نیست.
*عود فور گریتنس هیچ ربطی به روژ ۵۴٠ ندارد. میگفت نقی و تقی هر دو قاف دارند! البته اگر ذهنِ شباهتجو داشته باشید در اینتروی اثر میتوانید کمی خاطرات عطرِ مشامآزارِ کرکجیان را به یاد بیاورید! [با احترام به طرفدارانِ باکارا روژ ۵۴٠!]
*برخی معتقدند کلیتِ این عطر پیشپاافتاده است و بیشازحدِ لیاقت همهگیر شده. احترام و خوشا بهحال ایشان. برای من که چیزیست بین نمیدانم و یافتم. فتیشِ جستجو را هم در وجودم بیدار میکند!
فکر میکنم نقطهی عطف و اعجازِ این عطر برخوردِ پایدار و نیرومندِ تمامِ ارگانهاست و بینِ آنها، عود بهذات از زعفران و جریانهای اسپایسی دودی و... ضعیفتر است! شگفتیِ ساختار عود فور گریتنس 'هم' همینجاست. عودی مدیوم که تمام شاخصههای اثر برای او کار میکنند. یعنی شیرینی و گرمای زعفران [شاید توهم چرم!] تندی و بُرنده بودنِ جوز، حس و حالِ دودی تیره، طعمهای تلخ، چوب سوخته، جریانهای سنتتیک، قیافههای خاکی و... از ژنتیکِ خود کمی به عود اضافه و باقی را در اتمسفر رها میکنند. درواقع همکاری و هارمونیِ آکادمیک و تعهدِ عناصر به هستهی مرکزی، قابل توجهترین خصوصیت این اثر محسوب میشود.
ناگفته نماند تمام این تیرگی و تلخیها با شما کاری ندارند و اصلا آزاردهنده و جنایتکار نیستند. در خیال من شبیه به یک مرد قدبلندِ مرموز با کت و دستکش چرمی، عینک آفتابی تیره، قلبی پراز آه و مغزی آغشته به فلسفههای عمیق است که بوی تلخ و تند از پوستِ تنش برمیخیزد اما به دخترکی غریبه که در حال بازی با پروانههاست یک بادکنک صورتی هدیه میدهد :) زیباست؛ زیبایی را قدر بدانید!
باری. چندسال قبل پسری فرانسوی برای این عطر نوشت : آوازِ قوی سیاه. باید گفت : وی، اگزکتومو! شبهای سرد آوازِ حزن میخواند. خلاصه که عود فور گریتنس اغواگر است. دُن خوآن اما؛ نه!