نظرات | فریار
ترتیب نمایش
آرمین جان شما به من لطف داری دوست عزیز. همونطور که به دوست دیگرمون محسن جان عرض کردم گپ و گفت با شما رفقای هم سن و سال برای من لذت زیادی داره. امیدوارم شما دوستان گلم رو بیشتر در سایت ملاقات کنم. باز هم امیدوارم بتونی عطرهای مورد پسندت رو از میان این همه عطر انتخاب کنی. بهروز باشی.
2 تشکر شده توسط : ssh soren rad
شرلوک عزیز با اغوا گری malt creation موافقم. خیلی عطر خوردنی و خوشمزه ایست.فقط نظرم اینه دوستان حتی در فصل سرما مواظب تعداد پافی که اسپری میکنند به خصوص بر روی گردنشون باشند.پیروز باشی. یا حق.
محسن جان خیلی عزیزی از مصاحبت با رفقای گل هم سن و سالی چون شما که کلی خاطرات مشترک با همدیگه داریم لذت می برم. پاینده باشی.
رفیق شفیقم جناب کبیری درود بر شما. برادر جان اتفاقا خیلی دوست دارم این دو کار رو تست کنم اما تاکنون موفق به تستشون نشدم. ظرف ماه های آینده که مشغله م کمتر بشه میخوام با هماهنگی شما یک سری سمپل سفارش بدم و بعد با خیال راحت عطر بخرم. کبیری عزیز چندی پیش اپیک رو خریداری کردم. رایحه ش رو بر روی بلاتر خیلی پسندیدم و برام لاو بود اما وقتی در منزل بر روی پوستم تست کردم اون جذابیت رو نداشت. البته الان فصل مناسبی برای اظهار نظر قاطع راجع به این عطر نیست و باید تا فصل سرما بهش فرصت داد. حدودا یک ماه پیش پیور مالت و مالت کریشن رو بر روی دو دستم برای مقایسه تست کردم، با وجودی که عاشق رایحه این دو عطر هستم اما چون در فصل مناسبی تستشون نکردم حالت تنفر بهم دست داد. از همین جهت خیلی امیدوارم در روزهای سرد بتونم ارتباط خوبی با این عطر پیدا کنم. خیلی عزیزی. سایه ت مستدام.
سام عزیزم مراتب ارادت من را پذیرا باش. از مطالعه کامنت های شما راجع به سری Amen لذت بسیار بردم. با وجودی که اغلب محصولات این سری تخمه مشترک دارند و از یک نژاده هستند ولی در وجود یکایکشون جذابیتی هست که عاشقان عطر رو نسبت به خرید تمامی عطرهای این لاین وسوسه میکنه. اگر اشتباه نکنم اولین عطری که از این سری خریداری کردم malt creation بود که به همراه pure wood بر روی بلاتر تست کردم. Pure wood ابتدا به ساکن بر روی بلاتر خوش رایحه تر به نظرم رسید. مالت کریشن در بدو امر شیرینی بسیار و کمی حالت چرب و روغنی مانند داشت ولی پس از گذشت نیم ساعت تازه شروع به دلبری و افسونگری کرد. به قدری خوش رایحه و خوشمزه شد که قابل توصیف نبود. بلاتر رو به هر یک از اعضای خانواده سپردم چند بار عمیقا بوئید. همین شد که فردای آن روز تهیه ش کردم. این عطر اگر نیم ساعت اول زیاد افشانه شود ممکنه باعث سردر اطرافیان شود. همسرم با وجودی که خیلی این عطر رو دوست داره اما در نیم ساعت اول کمی از رایحه اون دچار سردرد میشه. اما پس از نیم ساعت که کمی پخشش فروکش میکنه بسیار اغواگر بلکه اغفال گر میشه. سام عزیز متاسفانه در ایران از هر کوی و برزن میگذری بوی تنباکوی میوه ای قلیان بیداد میکنه. حیف از عطر بسیار دوست داشتنی pure havane که رایحه اون در ایران زمین گاهی با بوی تنباکوی قلیون اشتباه گرفته میشه. با این وجود من رایحه این عطر رو خیلی دوست دارم و در زمستون ازش استفاده میکنم. Ultra zest عطر تابستون نیست بلکه بنا به فرمایش شما می بایست در خنکای اوائل بهار و پائیز استفاده بشه. حیوونکی زیاد تحقیر شده ولی به نظر من اون قدرها هم بد نیست.من خیلی میپسندمش. پیور وود مدتی در بازار کم شده بود و من ناچارا از یک فروشگاه مطمئن یک شیشه که بیست میلش برای مشتری ها تست شده بود خریداری کردم. اما بعد از مدتی به همراه pure malt به بازار اومد. بوی چوب لابلای اون توده شیرینی من رو یاد درختی تخیلی به نام "درخت آب نبات" میندازه. مدتی قبل پیور مالت مجددا به بازار ایران اومد.نمیدونم آیا نسبت به پیور مالت سری اول تغییر رایحه داشته یا نه. به هر حال تهیه ش کردم. بر خلاف خیلی از کامنتها که رایحه مالت و مالت کریشن رو صرفا تا سی چهل درصد به هم شبیه دونستن، هر دو رو همزمان تستشون کردم. بسیار به هم شبیه بودن. اما باید در فصل سرما مجددا تستشون کنم. در گرمای این ایام تهران تست این عطرهای شیرین واقعا حال آدم رو بد میکنه. سام عزیز اگه موگلر کولون رو داری یک کامنت راجع بهش بنویس لطفا. در لیست خریدم هست.گویا مورد تایید ایکاروس فرزانه نیز می باشد.ممنون بابت نوشته های زیبات. شاد و خرم باشی. یا حق.
سام مهربان، محسن جان درود بر هر دوی شما.باور کنید نیتم ایجاد ناراحتی برای شما عزیزانم نبود. نمیدونم بگم متاسفانه یا خوشبختانه عطر برای من بهانه ایست برای نقب زدن و پیوند با خاطرات دور و نزدیک. از این که ناخواسته و بی اختیار ناراحتی شما عزیزانم رو موجب شدم خودم رو بسیار ملامت میکنم. به خصوص در مورد رفیقم سام نازنین که خارج از کشور اقامت داره و باعث رنجش خاطر عزیزش شدم. امیدوارم هر دو دوست خوبم این خبط ناخواسته رو بر من ببخشایند. خیلی عزیزید. پاینده باشید. یا حق.
1 تشکر شده توسط : ssh
یک عطر با رایحه سبز و تازه که بویی شبیه صابون علی الخصوص صابون گلنار داره. این رایحه صابونی هم برای خودم و هم سایرینی که از ایشان نظر خواستم قابل استشمامه. وقتی این عطر رو استعمال میکنی انگار ده بار پشت سرهم دست و روی رو با صابون گلنار شسته ای. خوشبختانه بعد از مدتی این فوران توده صابون تا حدودی فروکش می کنه ولی فقط تا حدودی. با وجودی که رایحه بدی نداره و چه بسا اگر صابون اختراع نمی شد که روزی سی ، سی و پنج مرتبه با اون دست و بدنمون رو شستشو میدادیم(قبل از فراگیر شدن شامپوهای بدن و مایع های شستشوی دست) و این رایحه برامون تکراری و روزمره نبود قضیه به کلی متفاوت می بود و رایحه سبز و وحشی این عطر ما رو با خودش به وسط کدامین جنگل های سبز که نمی برد. تا اینجای کار تاپ نت و قلب کار رو برای شما تشریح کردم. رایحه پایه این عطر من رو به حدود سی سال سال پیش می بره ، وقتی که تابستونا در ایام تعطیلی مدارس چند روزی به خونه پدر بزرگ و مادر بزرگ خدا بیامرزم میرفتم. نزدیک منزلشون یک خوار و بار فروشی یا همون بقالی بود. بعضی وقتها مادر بزرگ بسیار بسیار مهربونم (که من "عزیز" صداش میزدم) به نوه کوچولوش به قول خودش "فرمون" می داد و میگفت فریار جان تصدقت برم . الهی دورت بگردم برو از "دکون"(همان دکان) حاجی محمد آقا نیم کیلو نخود لوبیا بخر میخوام برای ظهر آبگوشت بار بگذارم. بگو آقا بزرگم(اصطلاحی که من برای یکی از دو پدربزرگم بکار می بردم) خودش میاد حساب می کنه. هنگامی که وارد دکان میشدم( که در همون سی سال پیش هم نیم قرن از زمونه خودش عقب بود )حاجی رو میدیدم که عرقچینی بر سر گذاشته و خیلی گرفته و عبوس در صندلی رنگ و رو رفته پشت "دخل" دکونش فرو رفته. سلام که میدادم، میشنید یا نمیدونم (بواسطه کهولت سن و "ثقل سامعه ") نمی شنید به هر صورت پاسخی از ایشان نمی آمد( به قول سعدی لب فرو بسته و به گوشه ای نشسته صم بکم). حاجی به آخرین فناوری روز هم مجهز بود.یک رادیوی کوچیک چند موج، اغلب اوقات بغل گوشهای بزرگش بود که دایم موجش رو عوض میکرد تا از لابلای امواج پارازیت اون دوره آخرین تحولات روز دنیا رو دنبال کنه. در مغازه حاجی حتی از یخچالهای ویترینی قدیمی هم خبری نبود. یک یخچال سفید ایستاده قدیمی داشت که نه با قوه و نیروی الکتریسیته بلکه با انرژی نفت کار میکرد. داخل یخچال انواع نوشابه های شیشه ای مثل کوکا، کانادا ، زمزم، و یک مدل نوشابه سفید که بهش می گفتیم سون آب(سون آپ) و اگر حافظه م درست یاری کنه بعضی وقتا ، تک و توک نوشابه پپسی بود به قیمت دو تومن و وقتی که گرون شد، قیمتش رسیده بود به " بیست و پنج زار"( دو تومن و پنج ریال). بدون اغراق من " تگری" ترین نوشابه های تمام عمرم رو در دکان حاجی سر کشیدم. انواع و اقسام سیگارهای قدیمی مثل سیگار ( آزادی، بهمن) و زیر خاکی تر از اونها سیگارهای ( اشنو ویژه، شیراز، زر و هما) پشت دخلش در ردیف قفسه ها جلوه گری مینمود. انواع و اقسام حبوبات و بنشن و همینطور خیلی چیزهای بی ربط به هم مثل سنجد، سفید آب، خاکشیر، انجیر خشک، تخمه های آفتابگردون نم گرفته که حاجی لای ورق های روزنامه باطله لوله کرده ، سرش رو پیچیده و بسته ای دو تومن به دست خلق الله میداد ، سنگ پا ، کیسه حمام و لیف، کشک، نشاسته ، پیت های(حلب های) بیست کیلویی کیلویی پنیر تبریز و روغن های شاه پسند و لادن ،تیغ اصلاح Lord، توپ پلاستیکی و .....وجوداشت. یک پنکه سفید سقفی بزرگ هم که صدای " انکر الاصواتی" داشت تابستونا مغازه حاجی رو خنک میکرد. انواع شوینده ها مثل تاید، ریکا، کیجا، شامپو تخم مرغی و همینطور انواع صابون ها مثل صابون داروگر و اگه اشتباه نکنم گلنار و قدیمتر از اونا صابونهای فله ای مثل صابونهای "مراغه"، که شامل صابون برگردون(مخصوص شست وشوی سر و بدن که به رنگ استخوونی بود و به واسطه حالت انحنا و قوسی که داشت به برگردون معروف بود) و صابونهای رختشویی که به رنگ زرد و در دو مدل مکعب مستطیلی(تقریبا آجر مانند) و مکعب مربع( مثل قالب پنیر) وجود داشت. فضای دکان حاجی رو پر کرده بود. وقتی وارد دکانش میشدم بوی اجناس مغازه که با بوی انواع شوینده ها ( که البته رایحه قوی و غالبی داشتند)در هم میپیچید یک رایحه خاصی رو ایجادمیکرد و پنکه سقفی پرطنین حاجی این رایحه رو با قدرت در اطراف می پراکند.مطمئنم خیلی از دوستان یه همچین حسی رو تجربه کردن . در واقع اون حسی که این عطر در رایحه پایه برای من تداعی میکنه ، حس اون لحظه ایست که برای خرید نخود لوبیا یا اقلام دیگر وارد مغازه حاجی محمد آقا می شدم و تا وقتی پیرمرد جنس رو مهیا کنه با کنجکاوی کودکانه اطراف و جوانب مغازه رو وجب به وجب وارسی میکردم. حاجی وقتی چند بار با صدای بلند کالای مورد نیازت رو براش فریاد می کشیدی، اگه اون جنس رو نداشت ، سرش رو به علامت تکذیب سه انگشت به سمت بالا میکشید و لام تا کام حرفی نمیزد. اما اگه جنس رو داشت، (با وجودی که به علامت تایید چیزی بهت نمیگفت)، ولی همیشه خدا، دستش رو اهرم زانوش میکرد، یک یا علی می گفت و با طمانینه از جاش بلند می شد. یک پاکت زرد رنگ برمی داشت و سلانه سلانه میرفت سمت گونی نخود لوبیا یا دیگر اجناس. "طاس" رو داخل گونی میبرد و با دستهای لرزونش نخود لوبیا رو داخل پاکت می ریخت. بعد سنگ وزنه نیم کیلویی(یا بیشتر یا کمتر) رو داخل یک کفه ترازو می انداخت و پاکت نخود لوبیا رو در کفه دیگر میگذاشت و حسب مورد با طاس به محتویات پاکت اضافه یا از اون کم میکرد. من هم تو این فاصله تا حاجی به صورت "slow motion" به آماده کردن جنس درخواستی بپردازه، معمولا چشمهام رو می بستم و یک نوشابه تگری به صورت "Random" از داخل یخچال حاجی که بغل در مغازه بود برمیداشتم و با یک " لی لی پوت" ، (به حساب پدر بزرگم حاجی محمد ابراهیم) میزدم بر بدن. اکنون که خاطرات سی سال پیش رو مرور میکنم، هم حاجی داستان و هم پدربزرگ و مادر بزرگ من همگی فوت کردند. خدایشان بیامرزاد. ولی خوشبختانه یاد و خاطرشون هنوز که هنوزه در میان زنده گان سبز است و تازه. درست مثل رایحه وتیور از گرلن. هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به مهر/ ثبت است بر جریده عالم دوام ما. شاد و خندان باشید. یا حق.
19 تشکر شده توسط : complihanicated Salman Ketabchi
ایکاروس فرزانه درود بر شما. از این که با شجاعت و بدون هرگونه مصلحت اندیشی و واهمه از تخریب شخصیتی که متاسفانه گهگاه راجع به شما اعمال می شود به بیان حقایق امور می پردازید بی نهایت سپاسگزارم. نقدهای راهبردی شما که بدون ملاحظه کاری بیان می شود تامل برانگیز بوده و موجب هوشیاری مخاطب می شود. " فاعتبروا یا اولی الابصار". امیدوارم همواره بر همین سیاق باقی بمانید. برقرار و مستدام باشید. یا حق
درود بر همه دوستان عزیز عطرافشانیم. حسن جان کبیری از اظهار محبت شما بی نهایت سپاسگزارم. گرفتاری های کاری اجازه نمیده مرتب به سایت سر بزنم. در اولین فرصت ممکن مواردی رو که فرمودید تست میکنم و نتیجه را به اطلاع شما خواهم رساند. از حضور مجدد سام عزیز بی نهایت خوشحالم. دلشاد باشید. یا حق.
حسن جان کبیری درود مجدد. داشتن دوستان عزیز و فهیمی چون شما،ایکاروس فرزانه، ssh گرانمایه، سام مهربانم و البته سایر دوستان که اخیرا سایه شون کمی سنگین شده برای من مایه افتخار و مباهی است. غیبت سام و ssh داره طولانی میشه. امیدوارم هر کجایند خدایشان به سلامت دارد. جهت رفع دلتنگی و نگرانی از ایشان تقاضا دارم چنانچه میسر باشد با تحریر جمله ای هر چند مختصر و کوتاه حضور خودشون رو اعلام فرمایند. سپاس بیکران.

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2024 Atrafshan.ir