دوست عزیزم مهدی جان مصلی نژاد. ازت ممنونم برادر. اگ عمری باقی باشه بعدا راجع به موضوع توضیح خواهم داد. چون سوال من یک تنش ناخواسته رو ایجاد کرده و شرمنده دوستان عزیزم شد ه ا م در آینده راجع به موضوع با شما مفصلا گفتگو خواهم کرد. پاینده و برقرار باشی.

امیر رضا جان سپاسگزارم.پاینده باشی

درود سیاوش جان.موضوع تشابه سلیقه برای من باعث کمال افتخاره. تعابیرت زیبا بود اما من شایسته و درخورش نبودم. در خدمت شما هستم.پاینده و پیروز باشی.

نوید جان تولدت مبارک.امیدوارم از رایحه عطر جدیدت کمال لذت رو ببری.چشم حتما راجع بهش مینویسم. امیدوارم همواره عطرآگین و عطرافشان باشی.

با درود متقابل خدمت برادر عزیزم عالیجناب ایکاروس. ایکاروس جان مگه امکان داره که نقد و تحلیل های چهل پنجاه خطی شما رو که با دقت نظر، جزئی نگری و وسواس کامل و به صورت اختصاصی برای عطرافشانی ها(از جمله اینجانب) نگاشته شده و محتاج خوردن دود چراغ، صرف انرژی و عمر گرانمایه شماست مطالعه کرد، حظ وافر برد و در مقام تشکر و تحسین برنیامد که اگر چنین باشد خلاف مروت و انصاف است. به خصوص که شما نه به صورت کلی بلکه به صورت اختصاصی و با لحاظ شرایط سنی، شخصیتی و ... اشخاص به ارائه پیشنهاد میپردازید. تحلیل شما راجع به gold leather رو بارها مطالعه کردم و بسیار آموختم. تردیدم تبدیل به یقین شد که gold leather عطر مطلوب من نیست.مواردی را که پیشنهاد کردید یک به یک تست خواهم کرد و اگر عمری باشد امسال یکی را زین میانه برخواهم گزید.سپاس بیکران مرا پذیرا باش.یا حق.

تصور کنید یه روز سرد زمستونی در حالی که یه نیم تنه چرم قهوه ای پوشیدین و دارین قدم میزنین برف گیر شین.ماشین گیر نمیاد. یه ده دقیقه یه ربعی پیاده کوچه پس کوچه ها رو گز میکنید تا میرسین به یه کافه قدیمی.((از اون کافه ها که تو تهران بیشتر میشه حول و حوش خیابون کریم خان و قدیمی تر از اون خیابون جمهوری، انقلاب، فردوسی و قدیم تر از همه اینها در خیابون لاله زار-اکنون تعطیل- جست و جو شون کرد. مثال بارز این کافه ها، کافه لاله زار در خیابان لاله زار و کافه فردوسی و کافه نادری در خیابان استانبول -قسمتی از خیابان جمهوری فعلی- بوده اند. بخشی از این کافه ها همواره محل قرارهای روشنفکری و پاتوق بزرگانی چون صادق هدایت، صادق چوبک، بزرگ علوی، ابراهیم گلستان و ... محسوب میشده. مع الاسف دو تا کافه اولی با اکثر مشتری هاش به خاطره ها پیوسته اند. اما خوشبختانه سومی- کافه نادری- هنوز دایره و برقرار. دو تا قهوه فروشی قدیمی هم نزدیک کافه نادری وجود داره . یکی قهوه -موکا-و معروفتر و قدیمی تر از اون قهوه -ریو- در چها راه استانبول که همواره مشتری های خاص خودش رو داره و من همیشه برای خرید قهوه به اونجا میرم)). درب کافه رو که باز میکنین، هرم گرما که اتفاقا خیلی هم دلچسبه میخوره تو صورتتون. رایحه قهوه ، کاکائو،شکلات و خلاصه انواع کافئین دارهای نشئه آور-از نوع مثبتش- فضا رو آکنده کرده. یه سرخوشی عمیق و دست و پا شل کن بهتون دست میده . کافه رو ورانداز میکنید. چند ردیف میز و صندلی چوبی لهستانی قدیمی و فکسنی می بینید. توی کنج کافه یه میز دنج رو نشون می کنید و روی صندلیش یله میدین. با یه نگاه menu رو رصد میکنید و به کافه دار( قهوه چی ) شکلات داغ با طعم فندق order میدین. تا سفارشتون serve بشه گوشتون رو میسپرین به موزیک old song فرانسوی که در حال پخشه . برای لحظاتی چشماتونو به زشتی های زندگی میبندین و از حداقل خوشیهاش احساس لذت و آرامش میکنید. حالا سفارشتون آماده شده. یه hot chocolate خوشمزه که حسابی گرمتون میکنه. آرزو میکنین کاشکی کم شیرین تر بود ولی خوب همینم تو زمهریر زمستون غنیمتیست. گرمای شکلات فندوقیتون باعث میشه هر بار که دستتون رو حرکت میدین تا جرعه ای از محتویات فنجون رو سر بکشین ، رایحه ملایم چرم نیم تنتون بزنه بالا و با ته بوی ردیف ردیف میز و صندلی های چوبی و زهوار در رفته لهستانی بپیچه تو هم. حالا کم کمک کافئین نوشیدنی داره تو وجودتون اثر می کنه . یه نشئگی و کیفوری سالم و پاک میاد سراغتون. نا خودآگاه از رایحه قهوه مشتری میز کنار دستی، یاد قهوه قجری میفتین . قهوه ای مسموم که در دوران قاجار نقش شوکران رو بازی میکرد و طایفه قاجار خاصه ناصرالدین شاه و پسرش ظل السلطان از اون برای سر به نیست کردن شیک، تر و تمیز و بی سر و صدای مغضوبین درگاهشون استفاده میکردن، بدون اینکه اثر انگشتی به جا بمونه. غرق این لاطائلات هستین که ناگهان گوشیتون زنگ میخوره . بله همسر گرامی هستن و از اینکه به خودتون اجازه دادین single برین کافه خیلی دلخورن. تمام اثر کافئین قهوه در جا میپره! بگذریم. به هر روی غالب شطحیاتی که در بالا آوردم حسی است که از استعمال ولنتینو اومو در زمستون به من دست میده.حیف از این عطر که ماندگاری و پخش بالایی نداره. ولی خوشبو، خوشمزه و خوردنیه. دوستش دارم. حتما در زمستون تستش کنید.سپاس.

نوید جان خوشحالم که ریویو نویسی رو شروع کردی بهت تبریک میگم.از پیشنهادت ممنونم .با توجه به تعاریف شما و ایکاروس عزیز ازبین اینفینیت و اینفینیت اینتنس حتما امسال یکی رو تهیه می کنم . بنتلی حرف برای گفتن زیاد داره.ابسولوتش رو دارم. عاشق بنتلی اینتنسم و همین روزا میگیرمش. برای من خیلی جذابه.مرهون محبتتم.سپاس.

Mhask مهربان ممنونم دوست عزیز.ای کاش بیشتر به ما سر بزنی.دیر به دیر حضور پیدا میکنی دلمون برات تنگ میشه. از مواهب دنیای مجازی اینه که میشه بادوستان خیلی خوبی از جمله شما و سایر رفقای عطرافشانی آشنا شد. اما بدیش اینه عزیزانی که بهشون انس گرفتی و مدت مدیدی اینجا حضور داشتن ممکنه به هر دلیلی دیگه حاضر نشن و این موضوع خیلی ناراحت کنندس. بعضی از دوستان که حضور مستمری داشتند و به ناگاه به طور کامل ارتباط شون قطع شده به شخصه نگران سلامتیشون میشم.برای تمامی این عزیزان آرزوی سلامتی دارم.آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست/هر کجا هست خدایا به سلامت دارش.بیشتر به ما سر بزن. سپاس.

دوست قدیم عطرافشانی امیر رضا جان اجلی ازت ممنونم برادر. فقط میخوام بدونم خودت به شخصه بین این دو عطر کدوم یکی رو بیشتر می پسندی.سپاس

فراز جان ممنونم . ورودت رو به محفل انس عطرافشان تبریک میگم. ممنون که تجربیاتت راجع به لپارفوم رو در اختیارم گذاشتی. اسپایس بمب کار خوبیه و گذاشتمش در لیست خرید پاییز امسال. والنتینو اومو رو دارم. بیشتر زمستونا ازش لذت میبرم خیلی خوشمزس. اما در مورد گرلن الینسنت. فراز جان (مدینه گفتی و کردی کبابم). حکایت این عطر برای من( یکی داستان است پر آب چشم). این عطر رو اوایل پاییز گذشته تجدیدش کردم اما متاسفانه یکم فروردین امسال در حالی که نصف محتویات شیشه باقی بود بدست توانای خواهر زاده کوچولوم شکسته شد.جماعت عطر باز عطر افشانی میدونن چقدر سخته. حتما پاییز میگیرمش. پاینده باشی یا حق.