نوید جان رفیق گلم از اظهار لطفت بی نهایت سپاسگزارم. در تایید سخنت باید عرض کنم از این عطر دوست داشتنی در زمینه پخش و ماندگاری نباید توقع بالایی داشت ولی به شخصه خیلی میپسندمش. راستی از شعر بسیار زیبای رهی معیری که در پیج یکی از عطرها گذاشته بودی بینهایت لذت بردم. پاینده باشی. در پناه حق.

روزبه جان اتفاقا این عطر به دل من هم ننشست. سال 90 آزارو کروم اسپرت ساخته میشل المیراک رو در فروشگاه تست کردم و پسندیدم. من رو با خودش به یک ساحل شرجی برد. همسرم برای اینکه خوشحالم کنه برای خرید عطر بدون اطلاع من اقدام میکنه و متاسفانه فروشنده اصرار میکنه با مشخصاتی که گفتین قطعا همسرتون آزارو کروم رو پسندیده. به هر صورت با وجودی که سخت پسند نیستم و عطرهای مرکباتی رو دوست دارم اما هر اندازه تلاش کردم نتونستم با رایحه این عطر ارتباط برقرارکنم. از نظر من پخش و ماندگاری زیادی داره ولی برام تولید میگرن میکرد. چند سال همینجور افتاده بود گوشه میز توالت. نگاهش که میکردم داغ دلم تازه میشد. خلاصه چند ماه پیش همسرم به طرز ماهرانه ای سلفون جعبش رو بازسازی کرد و با یک کادوی زیبا به پدر خانم در روز تولدش هدیه کرد که خوشبختانه مورد پسند ایشون واقع گردید. به دوستان توصیه میکنم این عطر رو بلایند بای نکنید.

در اتفاعات یک کوهستان جنگلی در یک کلبه چوبی متروک اطراق کردید. وقتی که هوا هنوز گرگ و میشه با صدای رعد و برق از خواب ناز می پرید. کمی احساس سرما میکنید. قدری چوب خشک به آتیش شومینه هیزمی اضافه میکنید. و میرید رو تخت ولو میشید . سایه روشن شراره های آتش ، منعکس بر دیواره های کلبه براتون در اون دم صبح همچون رقص اشباح میمونه . آوای خفیفی از سقف کلبه کنجکاوتون میکنه. گوشتون رو تیز میکنید. صدای نم نم بارونه که نرم نرمک میخوره به سطح شیروونی . بلند میشید و در کلبه رو آهسته باز میکنید. هوا تاریک روشنه. موقع استفاده از قوه بینایی نیست. چشماتون رو میبندید و چند تا نفس عمیق میکشید و پشت بند همدیگه دم و باز دم میکنید. چه اکسیژن نابی. به شامتون فشار میارید تا روایحی رو که تنفس میکنید تشخیص بدین. بیش از همه بوی چوب زنده بارون خورده رو استشمام میکنید. یه کم آی کیوت رو بکار بنداز.دوباره نفس میکشید... به. بوی گل بنفشه درست میشینه وسط احساستون. چندان خبری از بوی سبز ی و سبزینه نیست.حالا آهسته چشماتونو باز میکنید. مردمک چشم رو گشاد میکنید تا بهتر سیاحت کنید. انبوه درختان کاج و سرو رو میبینید که ارتفاعات کوهستان رو پوشوندن. گل های بنفشه و پامچال گله به گله از خاک و دل صخره زدن بیرون و خشونت کوهستان رو تلطیف کردن . آرامش عمیقی وجودتون رو پر می کنه. برای لحظه ای تو آسمون گرفته یه نور می بینید و بلافاصله صدای مهیبی پرده های گوشتون رو میلرزونه. تیر صاعقه دقیق میخوره به تخت کمر یه درخت پیر و فرتوت و آتیش به جون نحیفش میندازه. درخت بیچاره خشکه و سریع گر میگیره. در اندک زمانی زبونه آتیش به درختان اطراف سرایت میکنه. دچار استرس میشین. دنیا و مافیها مجموعه ای از نیروهای خیر و شره. صمیمانه پیروزی خیر بر شر رو طلب میکنید. احساس میکنید بارون شدت گرفته. دم به دم شدت بارون بیشتر و بیشتر میشه. خدای من . باورتون نمیشه انقدر خوش شانس باشید. آتیش خاموش شد. آتش نشان طبیعت به نیکی انجام وظیفه کرد.خوشحالید و خودتون رو در این پیروزی سهیم میدونید.دود از کله درختان سوخته بلند میشه. بی اختیار یاد این شعر میفتید. یک شب آتش در نیستانی فتاد/ سوخت چون عشقی که بر جانی فتاد/شعله تا سرگرم کار خویش شد/ هر نی ای شمع مزار خویش شد/......../ مرد را دردی اگر باشد خوش است/ درد بی دردی علاجش آتش است/ حالا صبای (نسیم) صبحگاهی کوهستان صورتتون رو نوازش میده و بوی ملایم چوب نمور دود گرفته رو میفرسته تو حلق و ریه هاتون. دوباره نفس میکشید تلفیق بوی گل بنفشه با چوب تازه بارون خورده و یک رایحه دودی در کنارش چه ملغمه ای ساخته. یاد عطر راکی مانتین میفتین و تصدیق میکنید خالق اثر چه زیبا چنین حال و هوایی رو شبیه سازی کرده.طبق معمول در لوح محفوظ ذهنتون صفحات دیوان حافظ رو تند تند ورق میزنید. مثل همیشه نا امیدتون نمیکنه. لخلخه سای شد صبا دامن پاکش از چه روی /خاک بنفشه زار را مشک ختن نمی کند/ چون ز نسیم می شود زلف بنفشه پرشکن/ وه که دلم چه یاد آن عهد شکن نمیکند/با همه عطر دامنت آیدم از صبا عجب/ کز گذر تو خاک را مشک ختن نمیکند. انگار حافظ تو همچین هوایی نفس کشیده و ساعتها قدم زده. از عطر، خاک، بنفشه زار و نسیم و صبا اسم برده اما یه نکته. خواجه در کنار اینها از مشک هم یاد کرده.آیا در این حال و هوا مشک هم میتونه وجود خارجی پیدا کنه؟ در یک جایی خوندم در مناطق جنگلی یا کوهستانی که آهو فراوونه ممکنه مشک حتی به صورت طبیعی از نافه آهو جدا و سطح درختان و صخره و سنگ ازعطرش معطر شه. خوب تکلیف طبیعت روشن شد ولی نکته جالبتر این که یکی از عناصر سازنده وود راکی مانتین هم مشک هست و البته این خلاقیت هنرمندانه عطاره که تونسته به زیبایی هر چه تمام، احساسات برگرفته از طبیعت یک کوهستان جنگلی رو در قالب رایحه دلپذیر وود راکی مانتین برای مخاطب خودش باز آفرینی کنه.دست مریزاد.

ما رو با خودت به یک سفر رویایی در دنیای شگفت روایح بردی . در کنار هم به سیر آفاق و انفس در این وادی پر رمز و راز پرداختیم. ما رو با قلم شیوا و بیان بلیغت مانوس کردی و به ناگاه ... اگر بخواهیم منصفانه حاصل زحماتت در این چند ماهه رو محک بزنیم فکر میکنم بیش از هزارا ن سطر در پاسخ به سوالات دوستان نوشتی که صرفا تایپ سطور (بدون لحاظ تفکر و ویرایش و پردازش مطالب) نیازمند صرف اوقات بسیاری است که انجام آن فقط از جانب شخصی عاشق امکان پذیر است و البته محتوای مطالب از نظر ارتقای سطح دانش و آگاهی مخاطبین (نظر کاملا شخصی-در وهله اول شخص خودم) غیر قابل انکار است. ایکاروس اکنون در دادسرای جنایی تفهمیم اتهام میشوی. مواظب اظهارات خودت باش چون ممکن است در دادگاه علیه تو از آن استفاده شود. اتهامت این است که از لابلای هزاران سطر که قلم زده ای و بعضا تحریر آنها تا پاسی از شب ادامه یافته ( و صد البته در جهت بر هم زدن نظم عمومی و تشویش اذهان و انحراف فکری کاربران عطرافشان بوده) دچار معصیت کبیره و ( ذنب لا یغفر) گردیده ای و رایحه یک عطر را ( بدون آنکه روی سخنت با شخص خاصی باشد) مضحک توصیف کرده ای. معصیت از این بالاتر؟ دادستان برای شما در کیفر خواست صادره تقاضای اعدام با چوبه دار را کرده است که به لطف الهی در دادگاه وجدان کاربران عطرافشان تایید و به امید حق عنقریب در یک سحرگاه پاکیزه و در حضور چشمان مشتاق شاکیان پرونده ات که در انتظار اجرای قریب الوقوع حکم و مشاهده دست انتقام الهی هستند اجرا و زین پس دنیا گلستان خواهد شد و پوشیده نیست عطر افشان از وجودت خالی و شاکیان پرونده ات نفسی به راحتی خواهند کشید. بر خلاف سایرین اعتقاد دارم ایکاروس برو. ایکاروس! جان عزیزت را بردار و برو . اتهاماتت جای هیچ دفاعی ندارد. کاربران محترم عطرافشان میتوانند در جایگاه هیات عالی منصفه نظر خود را در مورد کیفر خواست صادره بیان فرمایند.

حسن جان کبیری درود بر شما لطفا پس از مصرف سمپل ها نظر نهاییت رو در مورد گزینه ها یی که مورد پسندت واقع شدن به ما اعلام کن تا از تجاربت استفاده کنیم . من هم یک بار کویق رو تست کردم و نپسندیدم ولی خوب با یک مرتبه تست سرسری نمیشه راجع به رایحه یک عطر قضاوت منصفانه داشت. ازت ممنونم برادر جان. در پناه حق.

حسن جان کبیری درود بر شما. وصف العیش، نصف العیش. آقا دل ما رو بردی با توصیفاتت. امیدوارم همیشه شاد و سرخوش ببینمت. اتفاقا اکوا دی پارما عود رو در لیست خرید زمستون دارم. فوق العادس.ماندگاری و پخش قابل قبولی هم داره. با وجودی که دی پارما لدر رو هم پسندیدم اما عاشق عود اینتنسا شدم. ما رو همچنان در جریان تجربیات و سیر و سلوکت در دنیای روایح قرار بده. سپاس

نوید جان ابوطالبی عزیزم.با درود و احترام خدمت شما. الان که قصد داشتم از دوستان بابت اظهار محبتشان تشکر کنم متوجه شدم کامنت من که از جنابعالی جهت ابراز لطفتون سپاسگزاری کرده بودم متاسفانه ثبت نشده. بسیار شرمگین شدم. امیدوارم من رو عفو بفرمایید. مراتب سپاس مرا پذیر باش.یاحق.

خدمت دوستان قدیم و رفقای گرمابه و گلستان دنیای مجازیم ssh بزرگوار ، حسن جان کبیری و نوید گرامیم. از اینکه در حال التذاذ از دنیای زیبای روایح هستید غرق لذتم. امید دارم سعادت دیدارتون قریب الوقوع حاصل بشه. به امید روزی که عطرافشان جشن باشکوهی ( با مساعدت معنوی و مادی اعضا)به مناسبت سالگرد تاسیس برپاکنه تا بتونم شما عزیزانم و سایر دوستان رو در عالم حقیقت(نه دنیای مجازی) ملاقات کنم. چه شود. سلامت و برقرار باشید. یا حق.

K1 Hash عزیزم. با درود و احترام. از این که افتخار آشنایی با دوست عزیزی چون شما رو پیدا کردم بسیار خرسندم. امیدوارم از شکلات فندقیت در پاییز و زمستون نهایت لذت رو ببری.پاینده باشی. یا حق.

درود بر یار قدیمی و رییس سنی محفل عطرافشان جناب ssh. جانا سخن از زبان ما میگویی. دوست عزیزم هنوز دود از کنده بلند میشه. به شخصه از تجربیات و نظرات شما راجع به عطرهای کلاسیک که امروزه چندان محل توجه نیستند بهره ها جسته ام. ریویوی مختصر و زیبای شما راجع به آرامیس قهو ه ای همچنان در ذهنم نقش بسته و بر همین اساس در لیست خرید قرار دارد. جیونچی جنتلمن را بعد از مطالعه کامنت شما و سایر بزرگواران تهیه کردم . و البته بیشتر از آن از ادب و سعه صدر شما آموخته ام. ادب مرد به ز دولت اوست. هنوز موضوع پوشن بلک و سعه صدر جنابعالی از خاطرم نرفته. با فحوای بیانات شما کاملا موافقم. گفته شده دیکته نانوشته غلط ندارد. به شخصه همواره تلاش کرد ه ام به دور از اشتباه بنویسم لیکن با این وجود دچار خطا شده ام به نحوی که از مدیر محترم سایت خواسته ام از انتشار نوشتارم خودداری فرمایند.بنابراین بروز خطا امریست اجتناب ناپذیر که از آن گزیری نیست. اعتقاد دارم همواره می بایست حجم پر لیوان را دید و نه بخش خالی آن را و البته درب نقد سازنده نیز کماکان باز است. به جای نفرین بر تاریکی می بایست شمعی برافروخت. نیتم ازین نوشتار جلوگیری از بروز تنش است و به همه دوستان عطرافشانیم من جمله ایکاروس عزیز و lancetti ارادت دارم. ما برای وصل کردن آمدیم/ نی برای فصل کردن آمدیم. یا حق.