نظرات | فریار
ترتیب نمایش
زین تطاول که کشید از غم هجران بلبل/تا سراپرده گل نعره زنان خواهد شد. درود بر تمامی یاران عطرافشانی از جمله یاران غار و رفقای گرمابه و گلستانم، ایکاروس فرزانه،ssh گرانمایه،هنرمند لطیف الطبع حسن جان کبیری که همواره احساسات لطیف وجودش را پشت روایح سنگین و تاریک و تلخ پنهان میکند، سام جنتلمن و بامعرفت که زندگی در دیار افرنگ ذره المثقالی از احساسات و عواطف شرقی او نکاسته. نوید جان ابوطالبی که به مانند شکوفه های بهار نارنج موطنش جهرم دوست داشتنیست و سیاوش عزیزم که ظرفیت وجودش همچون درختان بلوط سرزمینش کردستان سترگ و ضخیم است. و البته ادمین محترم و حرفه ای محفل عطرافشان که صمیمت و همدلی یاران عطرافشانی مرهون بذل مساعی و همت عالی اوست. دلم برای تک تکتون تنگ شده بود.در ایام گسست و فترت دفعاتی چند قلم برداشتم اما یارای نوشتنم نبود. احساسم این بود صاحبخانه(مدیر یا مدیران محترم عطر افشان) قصد خلع ید از میهمانان خود( یاران عطرافشانی) را دارد. خطای سرور آخرین نظرات نیز بر شدت این شائبه می افزود. تصورم این است سبب عدم حضور بسیاری از دوستان در طی این مدت نیز بر همین اساس بود. به هر روی اینک با مرتفع شدن شبهات باید گفت/ مطربا مجلس انس است،غزل خوان و سرود/ چند گویی که چنین رفت و چنان خواهد شد/. از حضور دوباره در مجلس انس دوستان قدیمم بسیار بسیار خوشحالم . امروز که فرصتی دست داد و در نت ، واژه عطرافشان رو جستجو کردم. ملاحظه کردم تند باد حوداث فرو نشسته و نسیم ملایم روایح وزیدن گرفته. مشاهده نظرات دوستان عزیزم باعث سرخوشیم شد. گویا طبق قوانین جدید سایت ازین پس امکان درج نظرات غیر مرتبط وجود نداره. ایکاش یک پیج مخصوص برای این گونه از نظرات فراهم شود. یا حداقل تمهیدی اندیشیده شود تا ذیل یکی از عطرهای دیسکانتینو بتوان به تبادل آرا در این خصوص پرادخت. دمتان گرم و نفستان حق. پاینده باشید.
درود بر دو برادر بزرگوارم ssh عزیز و حسن جان کبیری.خسته نباشید. از رویوی هر دو بزرگوار نهایت بهره را بردم و از تجاربتون استفاده می کنم. بابت وقتی که صرف نمودید بی نهایت سپاسگزارم. پیروز و پاینده باشید. یا حق.
درود بر ssh گرامی و حسن جان کبیری. جناب کبیری خیلی ممنونم .ظرف روزهای آتی این سه تا کار رو همراه چند کار دیگه که لابلای کامنت هاتون معرفی کردید می آزمایم. حسن جان زحمت دارم فراوون. از وازمبا خیلی خوشم اومده بینظیره اما ...Fille از لوتنس رو نتونستم تست کنم. امکان هم داره اصلا نتونم تست کنم. میخواستم بدونم کدوم رو پیشنهاد میکنید. شرگی از لوتنس رو تاکنون چندین بار تست کردم. شرگی در رسته کارهای تنباکویی یک کار کاملا متفاوت از سایرین هست. از رایحه ش اصلا بدم نمیاد اما فعلا خیلی هم جذبش نشدم. اگر اشتباه نکنم پخشش هم زیر متوسطه. شاید لازمه در فصول سرد تستش کنم و کمی بهش وقت بدم. اما رایحه توباکو وانیل رو خیلی دوست دارم. هر چند باری که تستش کردم لذت بردم. اگر ممکنه یک مقایسه ای هم بین این دو داشته باشید. ضمنا بین پچولی از ویلورسی و نویر پچولی از هیستوریز کدوم رو بیشتر میپسندید.اگر ممکنه بهترین های ویلورسی و آرتیسان رو هم از دیگاه خودتون اعلام فرمایید. به خصوص نظرتون رو راجع به Fou d absinthe میخواستم بدونم. از ssh عزیز هم درخواست دارم چنانچه سمپل هر کدوم از این کارها رو دارن اعلام نظر کنند. سپاسگزارم. زیاده زحمت نباشد. پیروز و پاینده باشید.
درود و احترام خدمت ssh بزرگوار. برادر جان اینهمه سمپل خریدی اونوقت نمیخوای گزارش کار بدی؟ از شما توقع داریم همچون حسن خان کبیری خوان نعمتت را بگسترانی. بی صبرانه منتظر گزارشات شما هستیم. آگاهی رسانی هیچ گاه زیانبار نیست. کما اینکه اگر عطرافشان اراده کنه میتونه بسیاری از کارهای نیش رو بیاره و مطمئنا مشتری هم خواهد داشت. در حال حاضر برخی از کارهای عطرافشان از جمله بعضی آمواژها ، کریدها و تام فوردها در رنج قیمت بسیاری از نیش ها قرار دارند و حتی برخیشون از بعضی نیش ها گرونترن. آرتیزان،امپایر،سرج لوتنز،ویلورسی،هیستوریز،جووی ، هیچ کدوم قیمت های نجومی ندارند و امکان خریدشون برای عطر بازها فراهمه. بنابراین گزارش های شما میتونه به همه دوستان در اتخاذ تصمیم و انتخاب عطر مطلوبشون کمک کنه و احتمالا عطرافشان عزیز رو هم به تکاپو ی بیشتر وادارد.زیاده جسارت شد. پاینده و پیروز باشید. یا حق.
سلام و احترام خدمت جناب کبیری. کامنت های شما و ایکاروس فرزانه باعث شده در عطر فروشی بدونم اولویتم کدوم برندها و از میان برندها انتخابم پیرامون کدوم کارها باشه. در غیر اینصورت دچار سردرگمی میشدم. واقعا از شما عزیزان سپاسگزارم. راجع به کورکجیان با شما موافقم. قبلا عود کورکجیان و لومیر نویر رو آزمودم. این گونه عطرها نمیتونه مخاطب ایرانی رو جذب کنه چرا که در ناخوداگاه ذهنش این قبیل روایح از کودکی ثبت شده. رایحه رز گلاب مانند یا زعفرون در بهترین حالت ممکن ، ما رو میبره پای پاتیل شله زرد. امکان داره برای مخاطب غربی جذاب باشه. اما برای ما نه. از اینکه جهت معرفی بیست عطر برتر قبول زحمت کردید بی نهایت ممنونم.یا حق.
درود بر بهروز نیک نفس. این عطر رو سال گذشته از عطرافشان گرفتم. کمی رایحه کلاسیک داره و از این جهت خیلی می پسندم. لایه باریکی از چرم که بر گرداگرد شیشه خودنمایی می کنه خبر از عطری با رایحه غالب چرم میده و در واقع همینطور هم هست . عطر با بوی غلیظ و ترش میوه ای( و اندک ته بوی شیرین) باز میشه در حالی که رایحه چرم اون رو سنگین کرده. چرم کمی دود گرفته س و این به زیباتر شدن فضای کار کمک کرده اما روایح ترش اجازه نمیدن کار عمیقا تاریک بشه. رایحه تا پایان چندان تغییری نمیکنه . آکورد اصلی عطر در سایتهای فرنگی، چوبی معرفی شده اما از نظر من روایح چوبی چندان قابل احساس نیست. بیس اصلی کار رو رایحه چرم و میوه های ترش تشکیل میدن. در صورتی که علاقمند به روایح کلاسیک و چرمی باشید این عطر میتونه با این قیمت انتخاب خوبی به ویژه برای سنین بالای سی باشه . در نقد این عطر باید عرض کنم به شخصه تا این حد رایحه ترش میوه ای رو نمی پسندم. میکس لیمو،آلو زنجبیل و ... رایحه عطر رو زیادی ترش کردند.به خصوص که این ترشی از آغاز تا انجام کار ، چاشنی چرم شده. و یحتمل چنانچه کمتر می بود چرم بیشتر و بیشتر جلوه گری مینمود. به نظرم ماندگاری و پخش مناسبی داره و در قیاس با بسیاری از عطرهای امروزه نمره قبولی میگیره. فقط برای روزهای خنک سال توصیه ش میکنم. برای تست و خریدش به خیلی از فروشگاهها سرزدم. وینتیج و آرتیسان فراوون بود اما این یکی نه تسترش بود و نه خودش. خوشبختانه عطرافشان آورد و من بلایند بای کردم. اصلا پشیمون نیستم . اما خریدش رو بدون تست توصیه نمیکنم. این عطر ساخت ایالات متحده س .حال و هوای چرمی عطر و به ویژه فرم شیشه و رنگ ماتش جوریه که من رو یاد برخی کافه بارهای قدیمی در فیلمهای وسترن، با انواع و اقسام شیشه های نوشیدنی، چیده شده در قفسه های " اشربه" مهمونخونه میندازه. هنگامی که آرتیست نمره یک داستان با چکمه های چرمی پاشنه ده سانتی و شلوار و پیراهن جین سنگ شور خاک گرفته ش، با یک بارونی بلند چرمین و ششلولی آماده شلیک، "پر" کمرش ، از اسب پائین میاد و با قدمهای مطمئن وارد یه مهمونخونه سر راهی میشه. صاحب میهمان خانه یک آقای مسن مهربون با پیش بندی بر کمر هست که به همراه همسر میانسالش، پشت پیشخوون بار ایستادن. عقب سر اونها، قفسه های گنجه بار ، پر از شیشه های جور وا جور " اشربه" و " غرابه های" نوشیدنیست.یه شیشه جان وارواتوس هم لابلای قفسه ها دیده میشه. کمی اون طرفتر در فضای وسط مهمونخونه، آرتیست نمره دو داستان ، یه مرد قد بلند ، عاشق پول و طلای باد آورده، که وقتی نیشش رو وا میکنه ردیف دندونهای طلاش پیدا میشه با صورت استخوونی، دماغی منقار عقابی، چشم های وق زده و نگاهی نافذ ، با کت و شلوار مشکی خوش دوخت اتو کشیده و پیراهنی سفید برتن، در حالی که سیگار برگ کوبایی کنار لبش داره و بند ساعت طلاش در امتداد جیب کوچک جلیقه ش جلب نظر میکنه، و سعی داره با این "دک و پز" ، ادای آدمهای درست و حسابی رو در بیاره، به اتفاق نوچه ها ی شرورش و چند تا خانم جوون نشستن دور یه میز بزرگ و به فسق و فجور مشغولن. آرتیست اول و دوم یک آن چشم تو چشم میشن و کلی خورده حساب تصفیه نشده قدیمی میاد جلوی چشمشون اما عجالتا هیچکدوم به روی همدیگه نمی آرن. یک گیتاریست دوره گرد گوشه خلوت کافه جا خوش کرده و موسیقی هیجان انگیز سبک فلامینکو رو با ریتمی تنداجرامیکنه . آرتیست فتو ژنیک ما میره به سمت بار و می شینه روی یه صندلی بلند و دستهاش رو میگذاره روی پیشخوون. مرد مسن لبخندی نثارش میکنه و می پرسه قربان مایلید براتون چی بیارم؟آرتیست میگه "یه ماء الشعیر لطفا !" مرد مسن میره منتهی الیه بار یه لیوان بزرگ برمیداره و داخلش یخ می ریزه و می گیره زیرخمره ماءالشعیر ، شیرش رو باز میکنه و لیوان رو لبالب پر میکنه و از همون فاصله لیوان رو "سر" می ده روی پیشخوون بلند بار. آرتیست در حالی که دستش رو روی پیشخوون حائل کرده، چند فوت اونطرف تر لیوان رو میگیره و از شدت تشنگی محتویات لیوان رو لاجرعه سر میکشه. از اینجا به بعد رو خلاصه میکنم. آرتیست اول و دوم داستان که با هم خورده حساب مالی دارن درگیر میشن و آرتیست اول در نهایت دومی رو با تمام نوچه هاش لت و پار میکنه. این وسط کلی هم خسارت به مهمونخونه پیرمرد وارد میشه که آرتیست اول ، مردونگی میکنه، دست میکنه در جیب آرتیست دوم و کلی اسکناس تا نخورده از کیف چرمی اون مرحوم در میاره و تمام خسارت های وارده رو جبران میکنه. یه مبلغی رو هم اضافی میده و سفارش میکنه مراسم کفن و دفن آبرومندی با حضور کشیش برای آرتیست دوم گرفته بشه. دندونهای طلای آرتیست دوم رو هم میبخشه به همسر صاحب مهمونخونه. یه دست لاف حسابی هم میده به گیتاریست مون و بقیه پول رو هم میگذاره جیب خودش. مهمون خونه دار که از اینهمه معرفت و لوطی گری دهنش باز مونده، هنگامی که کابوی داره سوار اسبش میشه یک شیشه نوشیدنی جان وارواتوس میده به اون و میگه "بگیر نمک نداره" . کابوی هم اون رو میگذاره در جیب آستر بارونیش و میگه ممنون شب با خوراک لوبیا حسابی میچسبه. این رو میگه و میزنه به چاک جاده و در غبار گم میشه.
7 تشکر شده توسط : rick مشتی
درود بر برادر عزیزم حسن جان کبیری.دو سه روز نبودید دلمون تنگ شده بود. به کامنت های پربار شما عادت کردیم. امیدوارم هر گونه مرور، بازبینی یا تجدید نظری راجع به عطرها داشتید ما رو بی نصیب نگذارید. لطفا چنانچه امکان داشت سر فرصت نظر قطعیتون رو حداقل در خصوص بیست عطر برتر به ترتیب اولویت اعلام بفرمایید.سپاسگزارم. از ssh عزیز خبری نیست. یحتمل در حال آزمودن سمپل ها هستند و طی روزهای آتی سورپرایزمون میکنند. پاینده و پیروز باشید.
با سلام خدمت دوست عزیز و اهل قلم سیاوش جان. از اظهار لطف شما سپاسگزارم.امیدوارم در امتحانات پایان ترم موفق باشی. از تعبیر قشنگت راجع به رایحه کاغذ و قلم لذت بردم. امید دارم با همت عطرافشان سعادت دیدار دوستان عزیزی چون شما را پیدا کنم. برایت سربلندی و پیروزی در آزمون زندگی را مسئلت دارم. در خدمت شما هستم. یا حق.
سلام بر دوست گرامیم سیاوش عزیز. برادر جان، یاران موافق همگی جهت یاری رسانی حضور دارند و دوستی ها هیچگاه به پایان نخواهد رسید ان شااله. اما نکته اینجاست یاران خواسته ای دارند که تحقق آن منوط است بر "مساعی جمیله" و "همت والای" عطرافشان . مدیر محترم چندی پیش اعلام فرمودند عجالتا تحقق این آرمان و امل میسر نیست. سیاوش جان، جمع یاران موافق لیکن مسلوب الاختیار در این قضیه چه می توانند کرد؟ کار که به اینجا کشید پس به قول" کولی ها " بیا " دستت بده فالت بگیرم" .بدان و آگاه باش قصر امل بنیان سستی دارد. پس این لطیفه عشق را از حافظ که خود وی نیز ز رهروی شنیده است بنیوش، از باده عشق بنوش و راجع به برگزاری جشن سالگرد تاسیس عطرافشان در بند غم مباش چرا که تصمیم گیرنده در این خصوص عطر افشان است و در اختیار بر ما گشاده نیست. /بیا که قصر امل سخت سست بنیاد است/ بیار باده که ایام عمربر باد است / غم جهان مخور و پند من مبر از یاد/ که این لطیفه عشقم ز رهروی یادست/ رضا به داده بده وز جبین گره بگشای/ که بر من و تو در اختیار نگشادست/. ضمنا سیاوش جان اون طورکه تو فالت دیدم(د مضموم) دو تا دشمن داری نه خیلی درازن نه خیلی کوتاه. چند وقت دیگه یه پول قلمبه می رسه دستت نه خیلی کمه نه خیلی زیاد. همه رو میدی یه سایت اینترنتی عطرکه نه خیلی خوبه نه خیلی بد عطر میخری. این سایت یه جشنی قراره بر پا کنه. برای همین یه سفر برات پیش میاد که نه خیلی دوره نه خیلی نزدیک. از غرب کشور به سمت شرق میری. به شهری که نه خیلی غربیه نه خیلی شرقی. از کیک جشن تولدشون نوش جان میکنی نه خیلی خوشمزس نه خیلی بدمزه. کیک یه کم با مزاجت سازگار نیست، برای همین میری درمانگاه. اونجا با یه خانم دکتری آشنا میشی که نه خیلی خوشگله نه خیلی زشت. باهاش ازدواج میکنی و موندگار میشی. تو فالت هشت تا بچه میبینم. نه دخترن نه پسر. بعدها سونوگرافی معلوم میکنه. کار و بارت سکه میشه نوه دار میشی، نتیجه دار میشی...... " ها چیه میخوای بقیش بگم (گ مضموم) اگه بسته، نیازم(ز مضموم) بده برم(ر مضموم)". سیاوش جان هر آنچه گفتم از سر مطایبه و جهت تلطیف فضای دوست داشتنی عطرافشان بود. خواستم خنده بر لبت بیارم پاینده و پیروز باشی . یا حق.
درود بر دوست عزیزم سام. اتفاقا من در تایید سخن شما که فرمودید: (اتلیه را دوست دارم اما زیاد " من نیستند") چنین کامنتی نوشتم و با فحوای سخن شما کاملا موافقم. امیدوارم کامنت من موجبات سوء تفاهم و خدای ناکرده رنجش شما رو فراهم نکرده باشه. ارادتمندم سام عزیز. پاینده باشی.

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2024 Atrafshan.ir